اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

عفرین، یک کوبانی دیگر نشد! آیاهدف بعدی اردوغان شنگال (سنجار) خواهد بود!

الکساندر نورتون یک آزادیخواه انگلیسی است که در نبردهای سوریه همراه با یگان های مدافع خلق (YPG)، علیه داعش جنگیده است. او مقاومت عفرین را با جنگ مقاومت مردم اسپانیا علیه فرانکو و فاشیست ها مقایسه می کند (روزنامه گاردین 16 مارس 2018). در آن جنگ نیز آزادیخواهان از سرتاسر اروپا برای کمک به آزایخواهان اسپانیا راهی آن دیار شدند. حتی اگر به لحاظ پیچیدگی و ابعاد حمایت بین المللی، این دو نمونه قابل قیاس نباشند، تشابه آنان غیر قابل تردید است. علیرغم این حمایت، یگان های مدافع خلق (YPG)، تصمیم به عفب نشینی گرفتند؛ چرا؟

فردای روزی که اردوغان برخی از دیوارهای بتونی در مرز بین ترکیه و استان عفرین سوریه را برداشت، دیگر قطعی بود که اردوغان بسوی کانتون عفرین که تحت رهبری کردهای سوریه اداره می شد، یورش خواهد برد. در آنروز در مقاله ای در سایت پیک ایران، به نام عفرین کوبانی دیگر؟ این یورش پیش بینی شد:
“چه خواهد شد؟ اردوغان در سال 2002 جایگاهی را داشت که عربستانی ها امروز دارند. اما ولیعهدی او در معادلات امریکا برای جهان اسلام، بسر آمد، عواملی همچو سودای احیای امپراطوری عثمانی نیز، دوره ولیعهدی او را کوتاه تر ساخت. اردوغان برای استحکام موقعیت خود در ترکیه به حمایت شونیسم ترک، نیاز دارد. برای همین احتمال یورش ارتش اردوغان به عفرین منتفی نیست. پادشاهان عثمانی بعد از فتوحات، مسجد بزرگی بنام خود بنا می کردند. اردوغان مسجد بزرگی که گنجایش آن بیش از سی و هفت هزار نفر است را در منطقه چاملیجا، که یکی از زیباترین مناطق استانبول در کنار تنگه بسفر می باشد، بنا کرده است. “فتح عفرین”،  شاید حلقه دیگری از رویای پادشاهی اردوغان باشد. “فتح عفرین”،  با قصر 1100 اتاقی و مسجد چاملیجای اردوغان متجانس می باشد.
امریکا چکار خواهد کرد؟ احتمال اینکه امریکا پیشمرگه ها را اینبار در عفرین تنها بگذارد کم نیست، همانگونه که در کرکوک تنها گذاشت. امریکا بدنبال منافع خویش است، نه استحقاق حق هویت طلبی کردها. امریکا در پی یک جنگ می باشد، اما نه با ترکیه. این ایران و روسیه است که از حدت یابی روابط امریکا با ترکیه خشنود میگردند.”
متاسفانه این پیش بینی درست از آب درآمد. امریکا و روسیه هر کدام با محرک های جداگانه ای کردها را تنها گذاشتند و بعد از دو ماه مقاومت در مناطق روستایی، کردها شهر عفرین را بدون یک نبرد شهری، به اردوغان واگذار کردند. اردوغان با ارتش نیم میلیونی و با F16های امریکائی و تانک های آلمانی “پیروز شد”. جالب اینکه در آن زمان حتی چاپلوسان رنگارگ اردوغان نیز از واژه “فتح عفرین” که در مقاله فوق بکار رفته بود، استفاده نمی کردند. اما امروز خود اردوغان نیز از این واژه استفاده می کند. دیگر اینکه تصمیم گرفتند که نام مسجد چاملیجا را نیز به مسجد اردوغان تغییر دهند. همانند مسجد سطان احمد و یا مسجد سلیمانه (که بنام سلطان سلیمان عثمانی ساخته شد).
آیا کردها اشتباه کردند؟ کردها در مقابل دوراهی بد و بدتر قرار داشتند. برای اینکه این صرفا یک تخاصم بین اردوغان و کردها نبود. امریکا، روسیه، ایران، سوریه، اسرائیل، عربستان، القاعده و دیگر نیروهای جهادی در این سوی و یا آنسوی این تخاصم، بنوعی نقش بازی می کنند.
امریکا، در دو جبهه اصلی در سوریه درگیر است.
یکم اینکه امریکا درگیر کشمکش بزرگتری در سطح جهان، و خصوصا در مقابل روسیه و چین، می باشد. امریکا در پی آن است که به همانگونه که قدرت سیاسی و نظامی اتحاد شوروی را در دهه هشتاد میلادی و قدرت اقتصادی ژاپن را در دهه نود، در هم کوبید، جایگاه خود در مقابل چین و روسیه را تقویت کند. طبیعتا نقش گیری امریکا در سوریه در پرتو این کشمکش بزرگتر قابل تحلیل می باشد. یک جنگ سرد دیگر جدیدی براه افتاده است. جنگهای نیابتی یکی از ویژگی های جنگ سرد می باشند. این جنگ سرد می تواند حادتر از آن قبلی باشد. چرا که کانون اقتصادی جهان نیز آرام آرام ولی بطور مداوم به طرف آسیا سوق پیدا می کند. دیگر اینکه امریکا از جایگاه نمایندگی به اصطلاح “دنیای آزاد” به حامی عقب مانده ترین نیروهای دنیا، مثل عربستان تبدیل شده است. امریکا از حمایت افکار عمومی جهان کمتر از سابق برخوردار است. به همین دلیل امریکا تلاش می کند نه اردوغان را و نه نیروهای کرد را به جبهه روسیه هل ندهد.
دوم اینکه، امریکا در تلاش است نقش ایران را در منطقه مضمحل کند. درهم کوبیدن ایران، نه تنها عرصه را برای مانور متحدین امریکا، یعنی عربستان و اسرائیل باز خواهد کرد، بلکه به زانو درآوردن ایران، جایگاه امریکا را در مقابل روسیه و چین تقویت خواهد کرد. امریکا در تلاش خواهد بود که جبهه سنی و شیعه را حادتر کرده و نزدیک شدن مجدد اردوغان سنی با عربستان سنی را فراهم کند. به همین دلیل دست اردوغان را در سرکوب و “فتح عفرین” باز گذاردند. حتی برخی از مفسرین این احتمال را می دهند که  YPG در هم آرائی با امریکایی ها از عفرین عقب نشینی کرده باشد.
روسیه مهمترین عامل در موفقیت اردوغان محسوب می شود چرا که بدون چراغ سبز روس ها که کنترل حریم هوایی عفرین در دست آنان است، جنگنده های اردوغان نمی توانستند مواضع YPG را بمباران کنند. روسیه می خواهد تا آنجا که ممکن است در ناتو شکاف بیاندازد. مباحث زیادی هم در غرب و هم ترکیه و هم جایگاه ترکیه را در ناتو به زیر سوال کشیده اند. روسیه از این مباحث فوق العاده خشنود است و به همین دلیل با فروش سامانه زمین به هوای اس-۴۰۰ موافقت کرد. شواهد زیادی در دست است که حتی اگر امریکایی ها معمار کودتای نافرجام 2015 علیه اردوغان نبودند، حداقل از آن با خبر بودند. فراتر اینکه این روسیه بود که اردوغان را از این کودتا باخبر ساخت. به همین دلیل روسیه در پی آن است که از این شکاف بیشترین استفاده را بکند. جان کردها و دیگر ساکنان عفرین در مرحله دوم قرار گرفتند. دیگر اینکه در پی اعلام چراغ سبز به حمله اردوغان، قرارداد خط دوم گاز روسیه از خاک ترکیه نیز امضا شد. در همین روزها نیز دو دولت در پی امضای یک قرارداد جهت نیروگاه اتمی می باشند. روسیه دلایل زیادی داشت که به درهم کوبیده شدن کردها چشم بپوشد. خصوصا اینکه این یک هشدار و یک اعتراض بود به نزدیک شدن بیش از حد YPG به امریکا در شمال شرقی سوریه.
ایران و سوریه از یورش به عفرین خشنود نیستند. حتی نیروهای شیعی مستقر در شمال حلب با پرچم سوریه به کمک کردها در عفرین شتافتند که با بمباران هوایی اردوغان روبرو شدند. روسیه با عدم مخالفت با این بمباران به خامنه ای و اسد نشان داد که نباید بدون در نظر گرفتن منافع عمومی این کشور، به مانور دهی بپردازد. ایران بخاطر نقشی که در درهم کوبیدن داعش و دیگر سلفی ها در سوریه و عراق داشت، از وجهه مثبتی در منطقه برخوردار شد. با کمرنگ شدن نقش داعشیان، و خصوصا بعد از اعتراضات توده ای دی ماه در ایران، این نقش کم کم رنگ می بازد.
کردها، در مقابل بین بد و بدتر، یعنی بین اسد و اردوغان قرار گرفتند. روز قبل از حمله اردوغان به عفرین، روسیه به YPG پیشنهاد کرد که شهر را به نیروهای سوریه بسپارد. البته سوریه نیز از این تنگنای کردها استفاده کرد و از آنها خواست که اسلحه های سنگین را به سوریه تحویل دهند، و به ارتش سوریه ملحق شوند. کردها این پیشنهاد را نپذیرفته و به رویارویی با ارتش اردوغان برخاستند. نهایتا به نفع اردوغان شهر را خالی کردند. گرچه فرماندهان YPG و رهبر آنان، صالح مسلم، اعلام کردند که به جنگ چریکی دست خواهند زد ولی عمده نیروهای آنان از استان عفرین عقب نشینی کردند. در محاسبات کنونی آنان، اسد بدتر از اردوغان بود. آنان “فتح عفرین” را به اردوغان سپردند. اردوغان از این “فتح” برای بسیج بیشتر شوونیسم ترک علیه کردها استفاده خواهد کرد و ممکن است آینده کردها را از انتخابی که دیروز کردند پشیمان سازد؛ و جای بد و بدتر را بار دیگر عوض کنند.
اما اگر در عفرین می ماندند، آیا موفقیت کوبانی حاصل می شد؟ احتمالا نه. عکس زیر صحنه ای از سوریه نیست بلکه یکی از شهرهای کردنشین ترکیه بنام جیزره (Cizre)، می باشد. در مقابل سنگر بندی نیروهای شهری پ ک ک، اردوغان شهر را بیش از هفتاد روز محاصره کامل کرد و تک تک ساختمان هایی که گمان می رفت نیروهای پ ک ک در آن باشند را از دور به توپ بست و سپس وارد شهر شد. یکی از دلخراش ترین خاطراتی که در تاریخ خواهد ماند، واقعه ایست که خانواده ای پیکر بی جان فرزندشان را در یخچال خانه برای روزها نگه داشتند تا نپوسد؛ چرا که اردوغان اجازه خارج کردن جنازه ها را نیز نداد. در مدت هفتاد روز کسی اجازه خارج شدن از خانه را نیز نداشت.

اردوغان با انداختن یک گلوله توپ بر روی بیمارستان شهر عفرین که منجر به کشته شدن 16 نفر شد، این پیام را داد که می تواند جیزره را تکرار کند. ماندن در عفرین، و مقاومت در مقابل جنگنده های F16 و موشک های اردوغان، تلفات سنگینی ببار می آورد.
نیروهای کرد (YPG)، در مرحله کنونی در پی یک خودمختاری در عالی ترین حد قدرت گیری، تا مرز استقلال می باشند. به نظر می رسد برای رسیدن به این هدف بیشتر از آنکه به طرح سوریه فدرال تحت حمایت روسیه حساب کنند، به امریکایی ها دل بسته اند. امریکا برای کنترل این خطه به جنگجو احتیاج دارد، و ظاهرا YPG برای مقاومت در مقابل اردوغان و خامنه ای و اسد، روی امریکا حساب باز کرده است. علیرغم اینکه عواقب این انتخاب چه باشد، باید تاکید کرد که در منطقه ای که بشدت تحت الشعاع مناسبات و فرهنگی جوامع بسته و شبه عشیرتی است، YPG از یک ساختار سکولار برخوردار می باشد. روشنفکران و انسان های ترقی خواه را در حاشیه خود و در احزابی همچو حزب دمکراتیک خلق ها در ترکیه، جمع کرده است. اما احتمالا YPG و به عبارت دقیقتر پ ک ک، در مقابل یک دو راهی سخت دیگری قرار خواهد گرفت. با روی کار آمدن کابینه جدید و ضد ایرانی ترامپ، این احتمال دور از انتظار نیست که از پ ک ک بخواهند برای سرنگونی حکومت آخوندها، نیروهای پژاک را در داخل ایران به حرکت در آورد. ایرانیان برای رهایی از شر حکومت آخوندی ثانیه شماری می کنند، اما نه با حکمیت ترامپ، جان بولتون و ملک سلمان. بعید به نظر می رسد که تحرکات نظامی تحت هدایت اینان، مورد قبول ایرانیان قرار گیرد.

عفرین عقب نشین کرد و تمامی قراین حاکی از آن است که علیرغم لاف زنی های اردوغان در یورش به منبج که منطقه تحت نفوذ امریکا می باشد، به شنگال یکی از مناطق تحت نفوذ پ ک ک در عراق، حمله کند. در شنگال نه با روسیه طرف خواهد بود و نه با امریکا. با اشغال شنگال بین مقر و نیروهای پ ک ک در عراق و نیروهای YPG  در سوریه شکاف خواهد انداخت. بعید به نظر می رسد حکومت عراق و نیروهای حشد شعبی نیز به رویارویی با اردوغان اقدام کنند. شاید پ ک ک تصمیم دیگری در مورد شنگال بگیرد و از شنگال قبل از حمله اردوغان عقب نشینی کند و او را از این “فتح” بی نصیب سازد.

اردوغان در تلاش بود که با قطر، عربستان و مرسی به فتوحات دست بزند. او رویای خلافت اسلامی را در سر می پروراند. الان با اینکه تنها مانده ولی کماکان بقایای نیروهای جهادی را تحت نام ارتش آزاد سوریه، سازماندهی کرده و از پیچیدگی مناسبات سیاسی منطقه و جهان برای گسرتش “فتوحاتش” کمال استفاده را می کند. او با اشغال بیشترین مناطق، می خواهد در فردای تقسیم غنائم دست بالاتری داشته باشد.
پیام دوستی- پیک ایران

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.