سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
سلجوقیان و زبان ترکی
نویسنده: اردوغان مرچیل
نشریه Belleten
ش ۲۴۸ ـ آوریل ۲۰۰۴
سلجوقیان و زبان ترکی
گاهی پشتیبانی و حمایت حکمرانان ترک از زبان مادری خود، به سبب حاکمیتی که بر کشورهای دیگرداشته اند، مورد شک و تردید قرار مىگیرد. هرچند پاره ای از پژوهشگران معتقد هستند که در دوره سلجوقیان زبان ترکی در دربار و ارتش مورد استفاده قرار نمىگرفته، تاکنون دلایل کافی که مؤید این نظر باشد، عرضه نشده است.(۱) برخی دیگر از پژوهشگران نیز کوشیده اند که استفاده از زبان ترکی را با آثار ادبی توجیه کنند.
در این مقاله ضمن اشاره به این که تکلم به زبان ترکی در دربار و ارتش سلجوقیان متداول بوده، به ایضاح مطلب خواهیم کوشید. به نظر مىرسد که اشاره به تداول زبان ترکی نزد سلاطین غزنوی که سلجوقیان ارتباط پیوستهای با آنان داشتند و از سازمان و تشکیلات دولتی آنان متأثر مىشدند، مفید فایده خواهد بود.
نخستین خبر از تکلم به زبان ترکی دردوره غزنویان با سبکتگین (۹۹۷ـ۹۷۷)، بنیانگذار این خاندان ارتباط دارد. یکی از روستائیان که نخلستانی داشت، از فیلبانی که خرماهایش را گرفته و برده بود، شکایت پیش سبکتگین مىبرد و وی بلافاصله به آلتون تاش (خوارزمشاه) که در کنارش بود، دستور مىدهد: «زه کمان را درآور، ابتدا به طرف فیل و سپس به سوی درخت برو و فیلبان را با این زه بدار آویز.»(۲) سربازن سلطان محمود (۱۰۳۰ـ۹۹۸) در یکی از جنگهای خود با قراخانیان، تصنیفی را ترنم مىکردند که «در ختن ساخته شده بود».(۳) سلطان مسعود (۱۰۴۰ـ۱۰۳۰) نیز گاهی فرامینی را که نمىخواست همه بشنوند به زبان ترکی صادر مىکرد.(۴) وقتی ارتش غزنویان در جنگ دندانقان (۱۰۴۰) مغلوب شد و پراکنده گشت، مسعود به جنگ ادامه مىداد و نزدیک بود که به اسارت بیافتد. در این اثنا یکی از مأموران دربار (جامه دار حاجب) به ترکی گفته بود که: «اگر سلطان به شتاب نرود، به دست دشمن خواهد افتاد.» سلطان پس از شنیدن این اخطار به وخامت اوضاع پی مىبرد و میدان جنگ را ترک مىکند.»(۵) احمد عبدالصمد وزیر سلطان مسعود نیز با زبان ترکی آشنایی داشت.(۶) سپهسالار غازی و اریارق از فرماندهان نامی دوره های سلطان محمود بودند و گاهی به ترتیب مجالس شرابخواری دست مىزدند و ترکانی که در آن مجالس حضور مىیافتند به مدح این دو فرمانده به زبان ترکی دست مىیازیدند.(۷)
وقتی جنگ دندانقان با پیروزی به پایان رسید، سلجوقیان که دیگر به ثروت دست یافته بودند، دور هم گرد آمدند. غنایمی که از جنگ به دست آورده بودند، حد و حصری نداشت و کسی نمىتوانست در مقابلشان عرض اندام بکند. آنها به ترکی مىگفتند که «ما به این کار موفق شدیم.»(۸) یکی از دلایلی که ثابت مىکند زبان ترکی در دوره سلجوقیان مورد استفاده قرار مىگرفت، با ابراهیم ینال (فـ . ۱۰۵۹) ارتباط دارد. «قریش» از عقیلی ها و «دوبیش» از مزیدی ها که دست همکاری به ارسلان بساسیری داده بودند، تقاضای عفو از سلطان طغرل بیگ (۱۰۶۳ـ۱۰۳۸) کردند و چون با مخالفت ابراهیم ینال مواجه شدند، نامه ای به وزیر عمیدالملک نوشتند و از وی استمداد کردند. ابراهیم ینال که از ماجرا مطلع شده بود، به ترکی به وزیر عمیدالملک گفت: «آیا توانستی سلطان و اعراب را به صلح راضی کنی؟ صلح میان کسانی اتفاق مىافتد که در مرتبه و مقام مساوی قرار گرفته اند…» و پس از آن که جواب وزیر را گرفت، سخنش را چنین ادامه داد: «امروز به چادرت برو، استراحت کن و فردا به خدمت سلطان مىرسی.»(۹)
وقتی طغرل بیگ روز ۲۴ ژانویه ۱۰۵۸ با خلیفه قائم بامرالله ملاقات کرد، خلیفه خطاب به رئیس الرؤسا دستور داد که طغرل بیگ در کنارش بنشیند و وزیر کندری به خاطر ترجمه و توضیح مطالب سلطان در کنار طغرل جای بگیرد. بدین ترتیب هر دو در جایی که خواسته شده بود، نشستند. عمیدالملک کندری سخن خلیفه را عینا به سلطان ترجمه مىکرد.(۱۰)
خلیفه قائم بامرالله پس از رهایی از دست ارسلان بساسیری دوباره با طغرل بیگ ملاقات کرد (ژانویه ۱۰۶۰). در این دیدار طغرل بیگ رشته بافته شده از یاقوت سرخ را که به آل بویه تعلق داشت بیرون آورد و جلوی خلیفه گذاشت؛ سپس ۱۲ عدد مروارید هشت گوشه بزرگ و ارزشمند را نیز بیرون آورد و گفت: «اینها هدیه ارسلان خاتون هستند که توسط من به شما فرستاده و از من خواسته است که امیرالمؤمنین تسبیحی از اینها بسازد.» سلطان این مطلب را به ترکی به عمیدالملک گفته و از او خواسته بود که برای خلیفه ترجمه کند.(۱۱) از این جا مستفاد مىشود که عمیدالملک به جز فارسی که زبان مادریش بود با زبان ترکی نیز آشنایی داشت.(۱۲) وقتی مؤلف کتاب «تفضیل الاتراک علی سائر الجناد» اثر خود را به عمیدالملک مىدهد، از وی مىخواهد که «آن را به ترکی به طغرل بیگ تفسیر و تشریح کند.»(۱۲/الف)
آخرین مطلب در خصوص رواج زبان ترکی در دوره طغرل بیگ با عروسی سلطان و سیده دختر خلیفه ارتباط دارد(۱۰۶۳). در مراسم عروسی، دولتمردان سلجوقی و نزدیکان سلطان مىرقصیدند و تصانیف ترکی ترنم مىکردند.(۱۳) به روایتی دیگر(۱۴) سلطان نیز با اشراف ترک بپاخاسته و موافق با رسوم و عادتهای خود رقصیده… و تصانیف ترکی خوانده بود.
هرچند هنوز سند و مدرکی در دست نیست که نشان بدهد سلطان آلپ ارسلان (۱۰۷۲ـ۱۰۶۳) به زبان ترکی تکلم مىکرده است، منابع مربوط به جنگ ملازگرد نشان مىدهد که سلطان خطابه هایی به ترکی داشته است. به عنوان مثال ابن اثیر (۱۵) مىنویسد که سلطان پیش از شروع جنگ، خطاب به سربازانش گفته بود: «من به خاطر رضای خدا صبر کرده، وارد جنگ خواهم شد؛ اگر زنده بمانم، لطف حضرت پروردگار بر من است و اگر شهید شوم، پسرم ملکشاه جانشین من خواهد بود.» معلوم نیست آلپ ارسلان در این سخن و دیگر سخنانی که خطاب به سربازان و فرماندهانش ادا مىکرده و نیز در دیدار مشهوری(۱۶) که با رومانس دیوجانس، امپراتور بیزانس داشته از چه زبانی استفاده مىکرده است؟
از دیگرسو وقتی «اوزها» و «پچنک ها» در جریان جنگ ملازگرد ترکان سلجوقی را دیدند، از کلام و سر و وضعشان دریافتند که از یک ریشه و تبار هستند و به سلجوقیان پیوستند.(۱۷)
سلطان آلپ ارسلان در یک مجلس شرابخواری که سیاه مست افتاده بود، قتل محمود، امیر حلب را مىخواهد و نظام الملک و همسر سلطان او را از این کار مانع مىشوند.(۱۸) معلوم نیست این سه به چه زبانی صحبت مىکرده اند؟ تحقیق لازم در این خصوص ضرورت دارد.(۱۹)
مکاتبات ترکی سلطان ملکشاه (۱۰۹۲ـ۱۰۷۲) جالب توجه است. کمال الدین ابوالرضا فضل الله بن محمد، صاحب دیوان الانشاء یکی از ندیمان این سلطان بود. وی مورد توجه فوق العاده سلطان بود و پیوسته در التزام رکابش قرار داشت. روزی کمال الدین به سبب مانعی که ایجاد شده بود، در خدمت سلطان حضور نداشت. سلطان به ترکی به او مىنویسد: «تو مىتوانی بدون من بمانی، ولی من نمىتوانم بدون تو بمانم…» معلوم نیست سلطان که نامه اش را به ترکی نگاشته، چه الفبایی را به کار برده است؟ هرچند این مطلب نیز باید مورد بررسی قرار گیرد، ولی تحریر بعضی کلمات و جملات ترکی با الفبای عربی در منابع، موضوع را تا اندازه ای تصریح مىکند.
محمد تاپار (۱۱۱۸ـ۱۱۰۵) یکی دیگر از سلاطین ترک است که به زبان ترکی تکلم مىکرده است. پس از قتل سلطان برکیارق (۱۱۰۴)، پسر او ملکشاه که دوره طفولیت را مىگذرانید، در بغداد به عنوان سلطان بر تخت نشست و امیر ایاز به اتابیگی او برگزیده شد. در همین اثنا محمود تاپار روی به بغداد گذاشت. اتابیگ ایاز ضمن همراهی با محمد تاپار سلطنت او را به رسمیت شناخت. ایاز به ترتیب ضیافتی بزرگ دست زد و سلطان محمد تاپار را نیز بدان ضیافت دعوت کرد. ولی از تصادف نامیمون، در این ضیافت بر اثر شوخی غلامان، یکی از کتّاب به یکی از نزدیکان سلطان پناهنده شد. سلطان که از این مساله مشکوک شده بود، به زبان ترکی به یکی از غلامان خود دستور داد که مخفیانه پناهنده را مورد بازرسی بدنی قرار بدهد.(۲۵ فوریه ۱۱۰۵)(۲۱).
تتش، سلطان سلاجقه سوریه (۱۰۹۵ـ۱۰۷۸) نیز یکی از سلاطین سلجوقی است که به زبان ترکی تکلم مىکرد. او کسی بود که به خاطر دستیابی به حاکمیت حلب با سلیمان شاه، فاتح آناتولی جنگیده و در پایان این جنگ (۴ ژوئن ۱۰۸۶) او را کشته بود. تتش پس از تشخیص جسد وی به زبان ترکی گفته بود: «ما به شما ظلم کردیم، شما را از خود دور ساختیم و بدین ترتیب هم مىکشیم.»(۲۲)
در دوره سلطان سنجر (۱۱۵۷ـ۱۱۱۸) طوغان بیگ که ریشه و منشاء ترکی داشت و بدین جهت با زبان ترکی آشنا بود… بر سلطان تأثیر کرده و به عنوان وزیر تعیین شده بود.(۲۳) نظر ما درخصوص صحبت سلطان سنجر به زبان ترکی با غزان چادرنشین در اثنایی که در جشن آنان بسر مىبرد (۱۱۵۶ـ۱۱۵۳)، محتملا قرین صواب است.
ازتوجه به زبان ترکی در دوره سلجوقیان عراق اطلاعی در دست نیست. مسعود با حمایت اتابیگ چاووش علیه برادرش سلطان محمود (۱۱۳۱ـ۱۱۱۸) قیام کرده بود. در اثنای جنگ وقتی چشم مسعود به محمود مىافتد، فریاد «ایجی ایجی» سر مىدهد (۱۴ ژوئن ۱۱۲۰)(۲۴). در منبع این خبر آمده است که «ایجی» در زبان ترکی در مفهوم برادر بزرگ مىباشد.
مىتوان گفت که در دوره سلجوقیان ترکیه نیز زبان ترکی مورد استفاده قرار مىگرفت. یکی از نمونه ها با حاجب زکریا ارتباط دارد. پس از مرگ سلطان سلیمان شاه دوم (۱۲۰۴)، امیران سلجوقی برای اینکه غیاث الدین کیخسرو را در تخت بنشانند، زکریا را به استانبول فرستادند. ابن بىبى(۲۵) مىنویسد: «حاجب زکریا در ملک روم (آناتولی) بر پنج زبانی که مردم تکلم مىکردند، حاکمیت یافته و با ظرایف آن زبانها آشنا شده بود.» مسلما یکی از این پنج زبان، ترکی باید باشد. یازیجیزاده(۲۶) عبارت ابن بىبى را به شکل «به جز ترکی و فارسی با پنج زبانی که در آناتولی و روم ایلی مورد استعمال داشت…» نقل کرده است. مرحوم پروفسور دکتر عثمان توران(۲۷) مىنویسد که در این دوره چهار زبان مورد تکلم را زبانهای ترکی، یونانی و ارمنی و در کنار آنها زبان فارسی که در شهرهای بزرگ و محافل فرهنگی رواج داشت، تشکیل مىدادند. وی درمورد زبان پنجم تردید مىکند. حادثه ای که درمحاصره اخلاط از سوی سلطان جلال الدین خوارزمشاه رخ داد، وجود حداقل سه زبان را تسجیل مىکند. پیرزنی که از اخلاط حضور سلطان جلال الدین رسیده بود، با زبانهای عربی، ترکی و ارمنی آشنایی داشت.(۲۸)
در دوره عزالدین کیکاووس اول (۱۲۱۹ـ۱۲۱۰) قلعه خانجین که در اختیار ارامنه بود، مورد حمله نیروهای سلطان قرار گرفت. عزالدین کیکاووس دستور جنگ صادر کرد و سربازان به ترکی فریاد «اطلان، اطلان» سردادند. ابن بىبى(۲۹) این دستور سلطان را عینا با الفبای عربی به ترکی نقل کرده است.
سلطان علاءالدین کیقباد اول (۱۲۳۷ـ۱۲۱۹) با سفیران جلال الدین خوارزمشاه که به حضورش باریافته بودند، بدون توسل به مترجم صحبت کرده بود.(۳۰) از بىنیازی سلطان به مترجم، برمىآید که محاوره وی با سفیران جلال الدین به ترکی بوده است.(۳۱) علاءالدین کیقباد به هنگام صحبت با ملک اشرف که به همکاری علیه خوارزمشاه دست زده بود، وظیفه ترجمه را به امیر کمال الدین کامیار محول کرده بود. همو بود که(۳۲) سخن ملک اشرف که به عربی ادا مىشد را به ترکی برمىگرداند. ابن بىبى(۳۳) در شرح فضایل سلطان علاءالدین کیقباد، از رباعیات وی نیز سخن به میان مىآورد. یازیجی زاده(۳۳) نیز مىافزاید: «هرچند که ترکی الاصل و سلطان غزان بود، در آن روزگاران که خبری از شعر ترکی نبود و از اقلیم عجم آمده بود، اغلب اوقات شعر فارسی مىسرود.» بدین ترتیب یازیجی زاده حاکمیت فارسی را در صحنه ادبیات تصدیق و تأیید مىکند و ضمن اشاره به اینکه سلجوقیان ترکی الاصل بوده اند، از تکلم آنان به ترکی در پشت صحنه سخن به میان مىآورد.
قلیج ارسلان چهارم، سلطان سلجوقیان ترکیه (۱۲۵۶ـ۱۲۵۷) به سبب عدم تفاهمی که با معین الدین پروانه داشت، به وی گفته بود: «ایجی مستی یا مغشوشی؟»(۳۵) واژه ترکی «ایجی» که در حوالی سال ۱۱۲۰ مورد استعمال یافته بود، بعدا پس از حدود یک قرن و نیم در آناتولی ادامه حیات داد و مورد استفاده قرار گرفت.
در دوره ای که سلجوقیان ترکیه دوره فروپاشی را طی مىکردند، گسترشی در مورد زبان ترکی پدید آمد (۱۲۷۷). شکی نیست که پس از حاکمیت مغولان بر آناتولی و با ورود قبایل جدید ترکمن به این منطقه، بر تعداد ترکزبانان افزوده شد. علاءالدین سیاوش (جمری) که از حمایت ترکمنان برخوردار شده بود، فردای روزی که بر تخت نشست، تصمیمی مهم درمورد رسمیت زبان ترکی اتخاذ کرد (۱۳ مه ۱۲۷۷)(۳۶).
از سوی دیگر دلیلی در دست است که حکمرانان مغول حاکم بر آناتولی و مردم منطقه به زبان ترکی صحبت مىکرده اند. گیخاتو (۱۲۹۵ـ۱۲۹۱) در منطقه ایلگین به یک روستایی که گندم مىکاشت، کمک کرده و به ترکی گفته بود: «یکی بیش اقجیا، یکی بیش اقجیا»(۳۷).
به عنوان نتیجه مىتوان گفت:
در دوره سلجوقیان بزرگ تکلم در دربار و ارتش به زبان ترکی بوده است.
در میان دیوانسالاران نیز افرادی بودند که به زبان ترکی صحبت مىکردند.
زبان ترکی در دوره سلجوقیان آسیای صغیر نیز موجودیتش را ادامه داده، در دوره های بیگ نشینی و عثمانی، زبان حاکم آسیای صغیر شده بود
پاورقیها:
۱- M.A. Köymen: Büyük Selçuklu İmparatorluğu Tarihi, III, Alp Arslan ve Zamanı, Ankara 1992, s. 235; O. Turan, Selçuklular Tarihi ve Türk-İslâm Medeniyeti, Ankara 1965, s. 312, 318.
۲ـ خواجه ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی: تاریخ بیهقی (نشر غنی ـ فیاض) تهران ۱۳۲۴ شمسی، ص ۴۵۰٫
۳- V. V. Barthold, Moğol İstilâsına Kadar Türkistan (Haz. H. D. Yıldız=, Ankara 1990, s. 292.
۴ـ بیهقی: همان اثر، ص ۱۶۳، ۱۶۶ و ۴۳۸٫
۵ـ همان اثر، ص ۶۲۴٫ مقایسه کنید با:
M.A. Köymen, Büyük Selçuklu İmparatorluğu Tarihi, I, Kuruluş Devri, Ankara 1979, s. 339.
۶ـ همان اثر، ص ۶۵۵٫
۷ـ همان اثر، ص ۷۲۲٫
۸ـ همان اثر، ص ۶۲۸٫ غنی و فیاض به نادرست بودن این عبارت اشاره مىکنند، ص ۶۲۸ (یادداشت شماره ۵). کوی من (Kuruluş devrı, s.344) با استفاده از نشر سعید نفیسی، بیهقی را عینا به شکل ما ترجمه کرده است.
۹ـ برای اطلاع از مطالب مربوط به سلجوقیان و دوره سلطان طغرل بیگ در کتاب «مرآت الزمان فی تاریخ الاعیان» ابن جوزی نگاه کنید به:
Ali Sevim, Belgeler, Sayı: ۲۲, Ankara 1997, s. 22.
۱۰ـ همان اثر، ص ۲۷٫ البنداری: زبده النصره و نخبه العصره (متن عربی، ص ۱۴).
Kıvameddin Burslan, Irak ve Horasan Selçukluları Tarihi, İstanbul 1943, s.11.
۱۱ـ نگاه کنید به ابن جوزی؛ همان اثر، ص ۵۲٫
۱۲ـ به نظر کوی من (Köymen) عمیدالملک با زبانهای فارسی، ترکی و عربی و هندی آشنا بود.
Alp Arslan ve Zamanı, III, s. 157.
۱/۱۲ـ نگاه کنید به:
Abbas Azzavî, “İbn Hassul’un Türkler Hakkında Bir Eseri”, Türkçeye çeviren Şerefeddin Yaltkaya, Belleten sayı: ۱۴-۱۵ Ankara 1940, Arapça metin, sç ۴۵, s. 247, 262.
۱۳ـ نگاه کنید به ابن جوزی؛ همان اثر، ص ۸۳ـ۸۲٫
۱۴ـ نگاه کنید به:
Gregory Abu’l Farac (Bar Hebraeus), Abu’l Farac Tarihi, I, Trk.trc. Ömer R. Doğrul, Ankara 1987, s. 315. Krş. Turan, Selçuklular Tarihi, s. 94.; M. A. Köymen, Tuğrul Bey ve Zamanı, İstanbul 1976, s. 120.
۱۵ـ نگاه کنید به:
İslâm Tarihi, El-Kâmil Fi’t-Târih Tercümesi, çvr. A. Özaydın, I cilt, İstanbul 1987, s. 71-72.
۱۶ـ نگاه کنید به:
İslâm Kaynaklarına göre Malazgirt Savaşı (metinle ve çevirileri), F. Sümer – A. Sevim, Ankara 1971.
۱۷ـ نگاه کنید به:
Urfalı Mateos Vekayi-Nâmesi (952-1136) ve Papaz Grigor’un Zeyli (1136-1162), Trk. Çvr. Hrant D. Andreasyan, Ankara 1962, s. 143. Krş. İ. Kafesoğlu, Malazgirt (Malazgirt muharebesi) mad., İA., s. 246.; Köymen, Alp Arslan ve Zamanı, III, s. 34.
۱۸ـ نگاه کنید به:
Biyografilerle Selçuklu Tarihi, İbnü’l-Adîm Bugyetü’t-Taleb fî Tarihi Haleb (Seçmeler), çeviri notlar ve açıklamalar, Ali Sevim, Ankara 1982, s. 18.
۱۹ـ نظام الملک با هزاران غلام ترک خود (نگاه کنید به: ترجمه ترکی ابن الاثیر ص ۱۲۳) چگونه صحبت مىکرد؟ باتوجه به این مطلب و اینکه از دوره غزنویان به بعد در خدمت ترکان بوده است، به احتمال قریب به یقین مىتوان گفت که وی با زبان ترکی آشنایی داشته است.
۲۰ـ صدرالدین ابوالحسن علی بن ناصر بن علی الحسینی: اخبار الدولت السلجوقیه (نشر محمد اقبال، لاهور ۱۹۹۳، ص ۸۹ـ۶۸، ترجمه ترکی نجاتی لوغال: آنکارا، ۱۹۴۳، ص ۴۷). مقایسه کنید با: Turan: Selçuklular Tarihi, 318
۲۱ـ نگاه کنید به: ابن الاثیر (ترجمه ترکی، ص ۳۱۴). در مورد این حادثه نگاه کنید به:
A. Özaydın, Sultan Muhammed Tapar Devri Selçuklu Tarihi (498-511/1105-1118), Ankara 1990, s. 43.
۲۲- A. Sevim, Suriye ve Filistin Selçukluları Tarihi, Ankara 1983, s. 124.
۲۳ـ نگاه کنید به سیف الدین حاجی بن نظام عقیلی: آثار الوزراء (نشر میرجلال الدین حسینی ارموی ـ تهران: ۱۳۳۷ شمسی، ص ۲۳۶؛ خواندمیر: دستورالوزراء (نشر سعید نفیسی ـ تهران: ۱۳۱۷ شمسی، ص ۱۹۱). مقایسه کنید با:
A. Taneri, “Büyük Selçuklu İmparatorluğu’nda Vezirlik”, TAD. V. Ankara 1970, s. 96.
۲۴ـ نگاه کنید به: اخبار (متن عربی) ص ۹۷ـ۹۶ و ترجمه ترکی، ص ۶۸؛ بنداری (متن عربی) ص ۱۳۳ـ۱۳۲)، ترجمه ترکی، ص ۱۲۷ـ۱۲۶٫
۲۵ـ نگاه کنید به: الاوامر العلائیه فی الامور العلائیه (نشر ارزی) ـ آنکارا: ۱۹۵۶ جلد اول ص ۷۷٫ ترجمه ترکی (مرسل اوزترک) آنکارا، ۱۹۹۶ جلال الدین ۹۷٫
۲۶ـ نگاه کنید به:
M.Th. Houtsma, Recueil de Textes relatifs a’l’historie des Seljoucides, Histoire Des
۲۷- Seldjoucides D’Asie Mineure D’Abres İbn-Bibi Texte Turc, III, Leiden 1902, s. 63.
۲۸ـ نگاه کنید به: محمد نسوی: سیرت جلال الدین منگبرنی (نشر مجتبی مینوی)، تهران: ۱۳۴۴ شمسی، ص ۲۰۸٫
۲۹ـ نگاه کنید به: متن فارسی ص ۱۶۶ و ترجمه ترکی ص ۳۸۲ـ۳۸۱٫
۳۰ـ نگاه کنید به: ابن بىبى، ص ۳۷۶ (ترجمه ترکی ص ۳۸۲ـ۳۸۱).
۳۱ـ جلال الدین خوارزمشاه نیز ترکی گوی بوده است، نسوی، ص ۲۸۱٫
۳۲ـ نگاه کنید به: ابن بىبى ص ۳۸۷ (ترجمه ترکی جلد اول ص ۳۹۰)
۳۳ـ نگاه کنید به متن فارسی ص ۲۲۸ (ترجمه ترکی، ص ۲۴۶)
۳۴ـ نگاه کنید به ص ۲۱۶٫
۳۵ـ نگاه کنید به: کریم الدین محمود بن محمد آقسرائی: مسامره الاخبار (نشر عثمان توران)، ۱۹۴۴، ص ۸۵ و یادداشت ۳؛ ترجمه ترکی مرسل اوزترک، آنکارا ۲۰۰۰، ص ۶۵٫ مقایسه کنید با:
N. Kaymaz, Pervâne Mu’înü’d-Dîn Süleyman, Ankara 1970, s. 120.
۳۶- E. Merçil, “Türkiye Selçukluları Devrinde Türkçe’nin Resmî Dil Olmasını Kim Kabul Etti:”, Belleten, Sayı: ۲۳۹, Ankara 2000, s. 51-57.
۳۷ـ عثمان توران: مسامره الاخبار (مقدمه) ص ۲۴٫
F.N. Uzluk, Anadolu Selçukluları Devleti Tarihi, III, Ankara 1852, s. 80, Turan, Müsameret ül-Ahbâr, önsöz, s. 24.
* . این مقاله به دومین کنگره ملی ایران شناسی (تهران: ۳۰ آذر ـ ۳ دی ۱۳۸۳)عرضه شده است.