اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

” سفری بدون برگشت”

تهیه و تنظیم:  آذر سلیمی  و نقی لاهیجانی

 

گزارشاتی از کوبا

در ادامه گزارشاتی از کوبا که 2 بخش این نوشته ها در کار کمونیستی شماره 180 و کار کمونیستی شماره 181 آورده شده است، اینبار نوشته و تاریخچه کوتاهی از ورود چینی ها به کوبا را برای شما به قلم میآوریم، تاریخچه ای که در حدود بیش از یک قرن پیش که شروع آن به سال 1870 میلادی منوط میشود، برمی گردد.                                                                                                                                                 

در کار کمونیستی شماره 181 در باره چهره های مختلف در این جزیره، چهره هایی که با وجود تفاوت رنگ، تفاوت اخلاقیات وتفاوت سنتهای گوناگون، همچنان یکپارچه، همدوش و همسایه در کنار یکدیگر جمعیت 11 میلیونی کوبا را تشکیل داده اند، از طرف رفیق همراهمان در کوبا به صحبت آورده شد. برای ما که امکان ماهها اقامت در کوبا میسر شد، خود قدمی بود که تا اندازه ای با زندگی مردم در در محلات مختلف بعضی از شهرهای این کشور آشنا شویم. بخصوص برای رفقایی که امکان سکونت در محلات کارگرنشین را داشتند خود عاملی شد بیشتر با همسایه ها و نزدیکان کوبایی آشنا شویم. در طی اقامت نسبتا طولانی که برای ما در این کشور میسر شد همچنین توانستیم با کمیته های انقلابی محلات که نام آنها ” س  د  ار” است شناختی بدست آوریم و در بعضی از جلسات مشورتی این کمیته ها شرکت کنیم. ” س  د  ار” کمیته های دفاع از انقلاب سرخ کوبا، حدودا یک سال بعد از انقلاب ژانویه 1959 یعنی در ماه سپتامبر 1960 در سراسر کوبا تأسیس شد. تا دهه 70 میلادی بیشتر نیروی سازماندهی این کمیته های محلات برای مقابله با توطئه ها و تهاجمات نظامی امپریالیسم همسایه شمالی، از جمله مقابله با تهاجم امپریالیسم در خلیج خوکها بود. از آن زمان به بعد، یعنی از دهه 70 میلادی به بعد این کمیته های محلی  بیشتر فعالیت و تلاش خود را برای رفع و رجوع مشکلات محلات، مشکلات همسایگی، کمک رسانی گسترده توده ای در صورت وقوع سیل، طوفان که گاها خسارات شدیدی را سبب میشود را بعهده دارند. همچنین برگزاری مراسمها و جشنهای محلات، توزیع ارزاق و کمک رسانی در شرایط حساس و ویرانگری های طبیعی، کمک به برگزاری مراسمهای ورزشی، کمکهای معنوی و روحی برای بخش سالمندان بخشی از فعالیتهای ” س  د  ار” است. این کمیته های محلات تماما بصورت شورایی و اکثریت شوراهای مرکزی این کمیته ها با مدیریت زنان اداره میشود. فعالیت در این کمیته ها داوطلبانه است. این کمیته های توده ای محلات در صورت ضرورت میتوانند در اسرع وقت و در مدت کوتاهی صدها هزار نفر را برای مسائل مهمی که پیش بیآید، سازماندهی نماید. نقش مادران و زنان در این کمیته های مردمی نکته قابل توجهی ست!

 

   اشاره به ورود چینی ها به کوبا را در طی دوره بیش از یک قرن پیش نمودیم.                    

بیش از یک قرن پیش در حول و حوش سال 1870 میلادی خیلی از چینی ها به کوبا آمدند. این مهاجرین هیچ انتظاری برای برگشت خود به چین را نداشتند. “سفری بدون برگشت”، به همین خاطردراینجا کوبا را همچون خانه خود قلمداد کردند و ماندگار شدند. در سال 1850 بیشتر از 300000 مهاجر چینی که در فقر و گرسنگی بودند و پیامدهای استعمار انگلیس و فرانسه را بر دوش می کشیدند، توانستند خود را به مناطق امریکای شمالی از جمله کالیفرنیا و دیگر مناطق غربی این کشور برسانند. دهها هزار نفر نیز به امریکای مرکزی به نیکاراگوئه مهاجرت کرده و بعدها توانستند خود را به کوبا برسانند. چه تبعیض هایی و چه موارد نژادپرستی در اواسط قرن 18 و اواسط قرن 19 از طرف مهاجران سفیدپوست اروپایی از سوئد، انگلیس، ایرلند و آلمان که آنها نیز بخاطر بحران و فقر اقتصادی  و دیکتاتوری سلسله های پادشاهی در غرب اروپا دراواسط  قرن 18 به امریکای شمالی مهاجرت کرده بودند، بر علیه چینی ها صورت گرفته جای نوشتن دهها کتاب را ضرورت می بیند که در اینجا در بحث و مقاله ما نمی گنجد. گفته میشود 30 در صد جمعیت کشور سوئد در اواسط قرن 18 به امریکای شمالی مهاجرت کرده اند.

چینی ها نیز برای نجات خود از فقر و نداری تنها راهی که داشتند و برای اینکه جایی برای زندگی و کار بدست آورند دهها هزار نفر از آنها توانستند سر از کوبا در آورند.                                                                            

 

اینبار برای انعکاس تجربیات ماهها اقامت در کوبا، این مقاله را با گفتگو و نشستی که با یکی از دوستان کوبایی و خانواده اش داشته ایم برای شما بازگو می نمائیم. خانواده محترمی که فعالیت و وقت آزاد خود را در کمیته های محلات میگذرانند و فعالیتهای اجتماعی مختلفی را بعهده دارند.                                                                                  

این گفتگو، گفت و شنودی نیست که در حین قدم زدن در محله چینی ها درهاوانا انجام گرفته باشد، بلکه مدتها روابط دوستی و آشنایی دو طرفه و نشست و برخاستهایی بوده که با خانواده رامون سیچوان وجود داشته. دراینجا به تمام خانواده بخصوص پدربزرگ و مادربزرگ خانواده و نوه و نتیجه های این خانواده که به آنها محبت زیاد و ارادت فراوان داریم تشکر خود را در اینجا ذکر می کنیم. تشکر فراوان بخصوص برای دوستمان سیچوان که در این گفت و شنود نام وی را بنابه مصلحت عوض کرده ایم.                                                                                                

 

گفتگو:                                                            

رامون سیچوان، لطفا برای ما بگوئید که چه زمانی و به چه دلایلی پدر شما از چین به کوبا آمد؟

رامون :  اوضاع اقتصادی و وضعیت زندگی در آن دوره بسیار اسفناک و غیر قابل توصیف است. گرسنگی  و فقر سراسر چین را گرفته بود. پدرم از شهر کونگ تونگ  که درجنوب چین قرار دارد به نیکاراگوئه رفت و از آنجا به کوبا آمد. او در اینجا مغازه ای را باز کرد. آب هوای کونگ تونگ خیلی شبیه به کوباست، چرا که این منطقه همطراز با خط استواست و طبیعت آن هم مشابه به اینجاست. خیلی از چینی های زحمتکش و پشتکار اینجا آمدند و فعالانه در اینجا شروع به کار کردند. زرنگ و پرتلاش همچون کوبایی ها. در این اوقات خیلی از چینی ها مجبور به ترک کشور خود شدند و روانه قاره امریکا شدند. در تمام چین گرسنگی و مرگ، مصیبت روزانه بود. مرگ یا زندگی، بهمین خاطر خیلی ها می بایستی سرزمین خود را رها می کردند. برای چینی ها اقوام و خانواده، خیلی مورد اهمیت قرار دارد. بهمین دلیل چینی هایی که در کوبا بودند، خانواده هایشان را در چین کمک میکردند. اواخر قرن 18 تا اوایل 1900 میلادی زمانیکه خیلی از چینی ها وارد کوبا شدند، آتها را مورد اجحاف  و تبعیض قرار می دادند و از آنها بعنوان برده استفاده می کردند. با وجود اینکه  دراین زمان رسما برده داری در سراسر جهان ممنوع شده بود اما همچنان  در رده اول سیاهپوستها  به برده داری کشیده میشدند و دررده دوم چینی ها به برده داری اسیر شده بودند. 1930 به مرور چینی های بیشتری به کوبا آمدند که شروع به داد و ستد و کار و کسب و مغازه داری دست زدند. پدر من هم یکی از آنها بود. او مغازه ای داشت و با چرخش کار و مغازه اش پدر و مادر و نزدیکان خود را در چین و همطراز خانواده اش را در کوبا حمایت میکرد. زمانیکه او به همراه عمویش به کوبا رسید 25 سال بیشتر نداشت. ـــ  رامون سیچوان در حین صحبت عکسها، شناسنامه اصلی و یادداشتهای پدرش را که جمع آوری کرده بود به ما نشان داد. یکی از عکسها، تصویر یک جوان صد در صد چینی را نشان میداد که در یکی از خیابانهای  سان سیتی سیپریتوس  در گوشه ای در کنار دیوار ساختمانی، لبخندی بر لب، خود را برای عکس گرفتن آماده کرده بود ــــ .                                               

توضیح از ما: “نکات تکمیلی در مورد مسائل تاریخی مهاجرین چینی در کوبا : دقیقا در سال 1847 میلادی 199 نفر چینی به کوبا رسیدند. 1872 تعداد چینی ها در کوبا به رقم 58400 نفر رسید. از این رقم تنها 32 نفر زنان مهاجر چینی را به خود تعلق داشت که 2 نفر ازآنها به کار اشتغال داشتند. در این دوره تعداد سیاه پوستهای ساکن کوبا بیشتر از تعداد سفیدپوستان در این کشور بود. تعداد 80000 نفر سیاه پوست بیشتر از سفیدپوستان در این ایام در کوبا اقامت داشتند. در اواخر قرن 18 تعداد چینی های موجود در کوبا به رقم 120000 نفر رسید. همانطور که اشاره شد چینی ها مورد ستم و برده داری  قرار می گرفتند. آنها برای یک هفته کار یک پزو (واحد پول در کوبا) دستمزد می گرفتند و می بایستی قرارداد کاری را که 8 سال کار را شامل میشد امضا می کردند. در کنار یک پزویی که دستمزد یک هفته کارآنها بود، هفتگی 1 کیلو برنج، 250 گرم گوشت یا بجای آن 250 گرم ماهی و 2 تکه لباس برای تمامی 8 سال قرارداد کار به آنها داده میشد. چینی ها در آن دوره در قبال برده های سیاه پوست بمثابه  “برده های بهتر” قلمداد میشدند. 1920 الی 1930 آغاز ورود چینی های کاسب کار و تاجر به کوبا بود. تعدادی از آنها بعد از رسیدن به کالیفرنیا  به کوبا آمدند. از سالهای 1930 الی 1950 میلادی چینی ها شروع به کار و کاسبی در بخش هتلداری، خبازی و رستوران نمودند. درمابین 1940 الی 1950 محله چینی ها در هاوانا بنیانگذاری شد که معروف به “چینا تاون” یا به اسپانیایی ” باریو چینو” مشهور است. از همین زمان چینی ها دیگر بعنوان برده کار نمی کردند. در این دوران ارتباطات و ازدواجها مابین چینی ها ،سیاه پوستان، جوگندمی ها و سفیدپوستان آغاز شد. برای مثال میتوان به ازدواج مابین یک زن سفیدپوست کوبایی را با یک چینی از منطقه کانتون اشاره کرد.  همسر سفیدپوست کوبایی این چینی که از کانتون است دارای مادری از فرانسه و داشتن پدری از اسپانیاست. چینی ها بعد از سفیدپوستان و سیاهپوستان سومین درصد جمعیت کوبا را شکل داده اند”.                                                                                                              

پدر شما با سن 25 سالگی به اینجا آمد، به جزیره ای میرسد که کاملا از نظر سنت و زبان بسیار متفاوت است واینجا با مادر شما که از شرق کوبا بود، آشنا میشود. او در دهه 50 میلادی شرایطی را در اینجا در مقابل خود می بیند که پر از فقر، بیچاره گی و ستم حاکمیت دیکتاتوری باتیستا بوده. در این باره چه چیز هایی را برای شما توضیح داده؟                                                                           

رامون:  پدرمن همانند چینی های دیگر خیلی کار میکرد. چینی ها 10 درصد جامعه کوبا را تشکیل میدهند. سیا ه پوستان 30 درصد جامعه را شکل داده اند و سفیدپوستان که از اسپانیا منشأ گرفته اند 60 درصد جامعه را شکل داده اند. این چند رنگی و پر رنگی، تا به امروز همچنان باقی مانده است. این مسئله را اینجا مطرح کنم که کشورکوبا قبل از ورود اشغالگران و استعمارگران  اسپانیایی که 500 سال پیش کوبا را به سلطه کشیدند، فقط بومیان محلی را در خود جای داشت که با ورود استعمارگران اسپانیایی تمامی بومیان قتل عام شدند و رهبران معترض و شورشگر بومی همچون کانه ی و هاتوه ای زنده زنده سوزانده شدند چرا که آنها اعتقاد به مذهب مسیحیت را سرپیچی کرده بودند. امزوز ما حتی یک فرد بومی در کوبا نداریم چراکه همه به قتل عام رسیدند و کوبا تنها کشور امریکای لاتین است که آثاری از بقایای افراد بومی را در خود باقی ندارد. اشاره کردم به کار پرتلاشی که پدرم بر دوش داشت. قبل از دوران دیکتاتوری باتیستا و در طی بدست گرفتن قدرت با کودتای این دیکتاتور که حمایت امریکای شمالی را بی چون و چرا با خود به همراه داشت، پدرم شاهد بود که چگونه رعب و وحشت بر توده های مردم صورت می گرفت و چگونه مردم را به زندان و شکنجه می کشاندند. بخصوص نقش مافیا و فقر و تهیدستی که سراسر کشور را در خود گرفته بود، لمس می کرد. پدرم مستقیم در اعتراضات توده ای بر علیه این دیکتاتوری نقشی نداشت و تماس آنچنانی با مبارزین دوران انقلاب نداشت. سه انقلابی معروف چینی والاصل در صف فرمانده های انقلاب کوبا قرار داشتند. انقلاب 1959 کوبا را حمایت کردند، به همراه انقلابیون کمونیست بودند و خدمات ویژه ای برای بازسازی کوبا انجام دادند. تا بامروز تعداد کثیری از چینی ها در تحولات اجتماعی ـ سیاسی و انقلابی کوبا نقش بسزایی داشته اند و دارند.    

شما فرزند یک چینی و مادر شما یک کوبای ست، در شهر سانسیتی سپیریتوس بدنیا آمدید، در آنجا به مدرسه و دبیرستان رفتید، 5 سال تحصیل دانشگاهی را در رشته مهندسی برق با موفقیت پشت سر گذاشتید و این برای شما امکان پذیر بود با وجود اینکه فرزند یک مهاجر چینی بودید و در یک خانواده زحمتکش بزرگ شده اید. شما توانستید به تحصیلات عالی خود ادامه دهید و امروز بعنوان مدیر بخش الکترونیک و شبکه برق رسانی در استان “ماتانزاز” مشغول به کار هستید. چگونه توانستید این تحصیلات و تخصص خود را به پیش ببرید؟                                                                              


رامون:  من چند ماهی قبل از انقلاب کوبا که در سال 1959 به پیروزی رسید، بدنیا آمدم. در دوران دیکتاتوری باتیستا تعداد پادگانهای نظامی بیشتر از تعداد مدارس و دانشگاهها بود. در این دوران دیکتاتوری تعداد افسران و سربازان و ژنرالها بیشتر از تعداد دانشجویان بود. درطی حکومت باتیستا در تمام جزیره فقط 50000  دانشجو وجود داشت. امروز تعداد دانشجویان به رقم 550000 نفر میرسد. این یکی از پرنسیپهای انقلاب کوباست که برای همه امکان تحصیل دانشگاهی را بوجود آورد و آموزش  و تحصیل رایگان را برای همه تضمین نماید بدون هیچ تبعیض و یا تفاوت گذاشتن به اصل و نسب فردی. اینکه همه بتوانند به تحصیل ادامه دهند و آموزش و تحصیل خود را فراتر به جلو ببرند تا راه شخصی و ایده و نیات عالی خود را به کرسی برسانند، امکان تحصیل و آموزش را به باب میل خود پیش ببرند، یک منشأ، منشور و پایه و اساس حقوق بشر است. این مسئله برای من کاملا نشان آزادی و نمایانگر آزاد بودن است. خواهرم نیز محقق اجتماعی و جامعه شناس است و برادرم پرفسور دانشگاه هاواناست.       

در طی “وضعیت فوق العاده” که در اوایل دهه 90 میلادی در کوبا رخ داد، براثر تشدید بیرحمانه محاصره اقتصادی امریکای شمالی بر علیه کوبا که از سال 1962 اغاز شد و تشدید آن بخصوص از زمان بوش رئیس جمهور امریکا و سپس توسط دبلیو بوش تا کنون ادامه داشته، “وضیعت فوق العاده ای” را برای کوبا بوجود آورد طوری که شبکه برق رسانی در کوبا بشدت ناهنجاری مورد ضربه این محاصره اقتصادی قرار گرفت طوری که در هاوانا از اوایل دهه 90 الی سال 1998 فقط 30 دقیقه در روز شبکه برق رسانی میتوانست برق تولید کند. همزمان با تشدید محاصره اقتصادی ضدانسانی امریکای شمالی برعلیه کوبا در اوایل دهه 90 روابط اقتصادی بلوک شرق و بازار ورشو سابق با کوبا به طور کامل قطع و از بین رفت و شرایط ناهنجار اقتصادی وخیمی در دهه 90 را برای کوبا مسبب شد. چی شد که از سال 2000 به بعد تاکنون حتی یکبار هم در روز قطع برق صورت نگرفته است؟ 

رامون:  از سال 2000 تاکنون در تمام کوبا بخش تولید برق و انرژی تثبیت کامل را بدست آورده است. ما پیمانها و همکاریهای مشترکی را با چین در ارتباط با بخش انرژی داشته ایم. 2 مورد اساسی را در زمینه بهبود شبکه برق و برق رسانی بر علیه محاصره اقتصادی امریکای شمالی  مورد توجه قرار داده ایم: 1 همکاریهای پایه ای وتبادل همکاریهای الکترونیکی  و الکتریستی را با چین توسعه داده ایم. 2 گسترش رفع احتیاجات ضروری را در دستورکارخود قرار داده ایم. خیلی از ماشینها و دستگاههای ضروری را خریداری کردیم و چند سالی ست که در جهت بهبودی گسترش برق رسانی، دست به مدرنیزه کردن شبکه برق رسانی زده ایم.                                                                                

 

اخیرا شما از چین برگشتید. دلیل مسافرت شما به آنجا برای چه بود؟                                       

رامون:  من و یکی ازهمکارانم بخاطر کار به چین سفر کردیم. برای من این سفر بسیار قابل توجه و مهم بود. من تا آنزمان هرگز به چین سفر نکرده بودم. دو سال پیش نیز برای اولین بار برای کار شغلی به سوئیس، اتریش، آلمان و تعدادی از کشورهای اروپای شرقی سفر کردیم. ما بایستی تا آنجا که ممکن است تلاش خود را برای بهبودی و مدرنیزه کردن شبکه برق رسانی و تولید برق به انجام رسانیم. تا آنجا که امکان دارد و توانایی داریم هر کاری از دستمان برآید، انجام خواهیم داد.                                                                                           

 

رامون عزیز، سپاسگزاریم بخاطر وقتی که در اختیار ما گذاشتید!                                            

                                                                                   

                                                                                                         
                                                                                                                                                                                                                                              

تهیه و تنظیم:  آذر سلیمی  و نقی لاهیجانی

مارس 2017   هاوانا

عکس: آذر سلیمی

جولای 1958 در کوههای سیه را مایسترا:  ” تصور اینکه سیه را مایسترا را ترک کنم، یکبار هم به فکر و اندیشه ام نیآمد، حتی زمانیکه با سه رفیق همدوش و همرزم تنها باقی مانده بودیم و فقط 2 تفنگ در دست داشتیم. این روحیه در طی مبارزه تأثیربخش بود و باعث شد اعتقاد به راهی را که در پیش گرفته بودیم، ادامه دهیم. ما یاد گرفتیم به مقابله برخیزیم و غیرممکن را ممکن کنیم! ”                                                                                          

                         فیدل کاسترو   

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.