سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
دومین کنفرانس بین المللی خود مدیریتی جمعی کارگری در یونان وبرداشت من
دومین کنفرانس بین المللی خود مدیریتی جمعی کارگری در یونان وبرداشت من
دومین کنفرانس بین المللی خود مدیریتی جمعی کارگری کارخانه ها وموئسسات مختلف اروپا، امریکای لاتین و کمیته ی اقتصادی زنان روژاوا ازکردستان سوریه در تاریخ 28، 29 و30 نوامبر 2016 در کار خانه ی ویومه(VIOME) واقع درشهر تسالونیکی یونان برای تبادل نظر بر گزار شد. کارخانه ویومه بوسیله ی کارگران ومزد بگیران ضد سرمایه این کارخانه از سال 2011 اشغال شده وبه نحوه ی خود مدیریتی جمعی کارگری اداره می شود. اولین کنفرانس این مجمع سال 2014 در کار خانه ی چای فرالیب(Teefabrik Fralip) در فرانسه بر گزار شد. این کارخانه واقع درنزدیکی بندر مارسه فرانسه است، که بوسیله ی کارگران اشغال شده وبشیوه ی خود مدیریتی جمعی کارگری اداره می شود.
تیم های کارگری شرکت کننده دراین کنفرانس بشرح زیر است:
فرانسه: تیم کارگری کارخانه ی چای SCOP-TI اسم قبلی (Teefabrik Fralib) این کارخانه 182 کارگر داشت که 100 نفر از آنها، کار خانه را اشغال می کنند.
ایتالیا: (Officine Zero from Rom و and Rimaflow from Mailan ) کارخانه ی ریما فلو وسائل یدکی ماشین تولید می کند . مبارزات کارگران این کارخانه درسال 2009 برای جلوگیری از بستن کارخانه شروع شد ودرادامه این مبارزات، کارگران کارخانه را اشغال می کنند. هم زمان با اشغال کارخانه، کارگران با افشاگری وتبلیغات ضد سرمایه داری در منا طق صنعتی توانستند در فوریه 2013 عده ای از کارگران را با خود همراه کرده ومتحدانه مبارزه را ادامه دهند.
ازاسپانیا :CNT (س – ان- ت) سندیکالیست های اسپانیا می باشند که تاریخ مبارزاتشان درمنطقه ی کاتالان از سال 1910 شروع شده است وتا به امروز در این منطقه فعال هستند.
بوسنین : تیم کاری کارخانه ی (DITA) از (Bosnien)
ITAS ازترکیه استانبول، Kazova
لهستان: social cooperativ (Margin) ، تیم های کاری انگلستان، آرژانتین ومکزیک. کمیته اقتصادی زنان روژا از طریق اسکایپ تبادل نظر شد
(women`s economy committe of Rojava)
یونان : کارگران کارخانه ی ویومه (VIOME) ، کلینیک های همبستگی (ُSolidarity Klinik)، تیم های کاری مراکزی مثل ( Micropolis) که غذای گرم، تامین ضروری وسایل و نیازهای روز مره ی پناهندگان، بیکاران و… ، نمایندگانی ازسوی سندیکای خود مدیریتی دهقانان یونان، تیم کاری رادیو ERT3
کارخانه ی ویومه (VIOME) مرکز تبادل نظر تیم های کاری خود مدیریتی وخود گردانی جمعی کارگرانی شده بود که در دل اقتصاد سرمایه داری وبا وجود سرکوب های متفاوت از سوی سرمایه داران، توانسته اند تا این تاریخ سرنوشت خود را بدست گیرند. در این مکان، از تاریخ 28 تا 30 نوامبر 2016 هر روز حدودا 250 تا 300 نفر(بعضی از رسانه ها صحبت از 500 نفرهم می کنند) از ساعت نه و نیم صبح تا ساعت 6 بعد از ظهر به بحث وجدل وهم چنین مبادله ی تجارب وموانع مشکلاتشان خود می پر داختند. تیم های کاری مختلف متناسب با وضعیت مشخص زیست محیط خود، با مشکلات عدیده ای رو برو بودند. اما بر سر یک موضوع با هم اشتراک نظر داشتند، اینکه مبارزات خود را در زمینه ی خود مدیریتی جمعی کارگری را در محل کار وجامعه ی خود ادامه داده وکسترده تر درسطح جهان توسعه دهند.
یکی از مشکلاتیکه همه ی تیم ها با آن مواجه اند، این است که نحوه وروند مبارزاتشان آنچنان فراگیرنشده وگسترش پیدا نکرده است. از سویی این روند با تبلیغات ضد کارگری سرمایه داران ونوکران آنها درلباس های مختلف تشدید شده و در ادامه ی این سیاست ضد کارگری، مشکلاات وموانع بیشتری را برای کارگران ایجاد کرده است. البته نا گفته نماند که مبارزات آنها از سوی پایه های اتحادیه ها ی وفعالان کارگری حمایت می شود.
به باورمن کارگرانی که برای دریافت مطالبتا ت خود دست به اشغال کارخانه ها می زنند وخود مدیریتی جمعی کارگری را سازمان می دهند چند قدم جلوتر از کار گرانی هستند که دودستی به اتحادیه ویا سندیکا چسپیده اند وبه معامله با بورژوازی تن می دهند. روشن است که این دسته از کارگران قوانین استثماری سرمایه داری را نپذیرفته وخود مدیریتی جمعی کارگری را به سرمایه داران تحمیل می کنند. ضمنن این شیوه از مبارزه درمسیر تحول خود توانسته است خارج از گردونه وسوخت و ساز کالایی جامعه ی سرمایه داری فرآورده هایش را توزیع وبدون واسطه مبادله کند. اما محدود بودن وگسترش نیافتن شیوه ی خود مدیریتی جمعی در کشورهای نام برده باعث شده، که کارگران مداوم با موانع ومشکلات عدیده ای روبه رو شوند. یکی ازمشکلات اساسی آنها این است، که کارگران نمی توانند بدون درد سر فراورده های تولیدی خود را مستقیم، بدون واسطه و بدون پرداخت مالیات بدست مصرف کننده برسانند. اما بدلیل رابطه ی کالایی حاکم و کنترل این را بطه در سطح جامعه از سوی سرمایه داران ودولت های حامیشان، فراورده های تولیدی آنها بکندی بفروش می رسد. همچنین مالکان کارخانه ها ی اشغال شده، از طریق دادگاه ها برای پس گرفتن وبفروش گذاشتن ابزار ووسائل تولیدی وساختمان کارخانه ها، برای کارگران مشکل تراشی می کنند. بعنوال مثال کارگران ویومه (VIOME) در تسالونیکی یونان، هنوزهم درگیر روشن نمودن وضعیت کارخانه با سهامداران می باشند و دست کم هرچند ماه یک بار به دادگاه احضار می شوند ونخست وزیرسوسیالیست، آقای سیبراس (Sybras) هم به آنها کمکی نکرده و نمی کند. نباید فراموش کرد که این نحوه از مبارزات کارگری برای چپ سنتی هم کم اهمیت است، چرا که این شیوه از مبارزه، دربافت تشکیلاتی خودجایگاهی برای نفوذ ” انقلابینون حرفه ای” ، شکل گیری ساختار سلسله مراتبی ونفوذ حزبی را باقی نمی گذارد. شاید ویا احتمال می رود که کم توجهی چپ سنتی به نحوه ی مبارزات خود مدیرتی جمعی کارگری نشانه ی عدم درک آنها به این شیوه از مبارزه باشد یا در حیطه دستگاه فکری آنها نباشد ویا اینکه آگاهانه از کنارش می گذرند. گواه برداشت من این است، که این نحوه از مبارزات حد اقل از سال 2001 به بعد در رسانه ها ونشریات چپ سنتی کمتر درج شده است. به هررو اگر کارگران به اشغال کارخانه ها ویا موئسسات بعنوان یک عمل ضد سرمایه داری وانقلابی دست می زنند، باید از سوی چپ انقلابی حمایت شود. اما چپ سنتی در این زمینه چشم پوشی کرده است وانتظار هم نمی رود، که این روش از مبارزات مورد علاقه ی چپ سنتی باشد.
در اینجا بجاست که به نقطه نظرمعروف مارکس اشاره کنم که می نویسد : “رهایی طبقه ی کارگر فقط بدست خود کارگران امکان پذیر می باشد” . خوب روشن است که کارگران برای رهایی خود راهی بجز مبارزه علیه سرمایه داری را ندارند. خود مدیریتی جمعی کارگران ومزدبگیران ضد سرمایه بعنوان یک عمل انقلابی وضد رفرمیستی مسیر تحولی است، که با جهت دادن به مبارزات خود قوانین سرمایه داری را زیر پا بگذارد وپا به عرصه ی مبارزات برای اعمال حاکمیت شورایی نهد. اما کاملا آشکار است، که برای نابودی سیستم سرمایه داری، خود مدیریتی جمعی کارگری در این سطح از مبارزه کافی نیست. لذا تنها شورای های سراسری ومتحد انقلابی کارگران و مزد بگیران ضد سرمایه است، که توانایی نابودی سیستم سرمایه داری را داشته و با حاکمیت سیاسی واقتصادی خود سوسیالیسم را عملی می کند. بنا بر این خود مدیریتی جمعی کارگری در قدم اول بعنوان عمل انقلابی درمقابل معامله ی رفرمیستی اتحادیه ها ی کارکری با سرمایه داران و همچنین در مقابل گرایش رفرمیستی اتحادیه ستایی چپ و راست رفرمیست، به مثابه بخشی از مبارزه ی طبقاتی واقعی قد علم می کند ومی تواند در وضعیت سیاسی اقتصادی مشخصی( مثل وضعیت کنونی ایران) بعنوان یکی ازطرح های گذارمبارزاتی تا ایجاد شوراهای سراسری و انقلابی کارگران ومزد بگیران ضد سرمایه تبلیغ و ترویج شود.
لازم به توضیح است که مطلب موجود، نکاتی است که ازتبادل نظرو نگاه برخی از همکاران می باشد که در این سه روز کنفرانس، با هم به بحث و جدل پرداخته ایم .
رفقا وهمکاران، باید به این نکته اشاره کنم که کنفرانس نامبرده با وجود تبادل نظر سه روزه به یک راه حل همه جانبه نرسید وبه پاسخی واحدی برای مشکلات عدیده ی همه ی گروهای کاری دست نیافت ( روشن است که شرایط مختلف به ره یافت مشخص نیاز دارد) . اما این کنفرانس حاوی از تجارب وکار بردهای مشخص و حساس مبارزاتی بود که توضیح و بیان آنها مشکل است.
تاریخ خود مدیریتی جمعی کار گران در اسپانیا و…
انقلاب اسپانیا به فاصله ی زمانی 1936 تا 1937 در شمال شرقی این کشور ودر ایالت کاتالان شدت بیشتر داشت ( ابتدا خود مدیریتی جمعی اوج گرفت و در روند مبارزه کارگران به جنش شورایی تحول یافت). باید اشاره کرد که در ایجاد راهبردی خود مدیریتی جمعی کارگری، آنارشیست ها سهم ونقش داشتند. این روند یعنی اشغال کارخانه ها بوسیله ی کارگران و تصاحب زمینها بوسیله ی دهقانان برای خودمدیریتی جمعی از جانب آنارشیست حمایت می شد. در این فاصله زمانی کوتاه، تمام تولیدات کشاورزی، صنایع سنگین، راه وترابری، وبخش زیادی از خدمات عمومی بوسیله ی خودمدیریتی جمعی کارگران اداره می شد. اشغال کارخانه ها وموئسسات وزمینهای زراعتی بر مبنای ایجاد خودمدیریتی جمعی بوسیله کارگران مولد، خد مات وکارگران مولد کشاورزی خود انگیخته وبدون دستور از کسی شروع شد. این جنبش درمناطق آراگون (Aragon) لوانته (Levante) کاستیلین (Kastilin) اکستره ماندورا (Extermadura) وبخش آزاد شده ی آندالوزین (Andalusien).
بنا به بر آورد تحلیل کننده گان مختلف، در این جنبش حدودا سه میلیون نفر در خود مدیریتی جمعی کارگری نقش و دخالت گری داشته اند. گسترش وقدرت این جنبش تا حدی بوده است که توانسته در تامین مواد غذایی مورد نیازاصلی مردم کاتالان نقش اساسی بازی کند. درایالت کاتالان بدلیل قوی بودن این جنبش وگسترش آن، خودمدیریتی جمعی کارگری در آن تاریخ به قانون منطقه ای تبدیل می شود. این جنبش بوسیله رژیم دیکتاتور فاشیستی فرانکو، خیانت استالینیست ها، با قتل عام و سر کوب فعالان این جنبش فروکش کرد اما نابود نشد.
جنبش خود مدیریتی جمعی کارگری در آرژانتین
جنبش خود مدیریتی بصورت پراکنده از سال 1960 شروع شد. اواخر دهه ی 60 کارگران در مقابل دسگاهای بوروکراسی اتحادیه های کارگری و حکومت دیکتاتوری وقت به اعتراض وتظاهرات پرداختند. 1969 شهر صنعتی کوردوبا (Cordoba). شاهد تظاهرات عظیم کارگران ودانشجویان بر ضد دیکتاتوراورگانیا (Organia) بود. سالهای بعد آرژانتین مواجه با اعتصابات کارگری واشغال کارخانه ها می شود. در شرایط بحرانی آن دوره مجمع عمومی در کارخانه های تحت کنترل کارگران هر روزه بر قراربوده واین شیوه بعنوان نحوه ای ازدموکراسی مستقیم در کارخانه های اشغال شده مداوم اجرا و به عنوان یک فرهنگ مبارزاتی رسمی و تثبیت می شود. در آن زمان بیشتر از 40 درصد کارخانه های آرژانتین بوسیله دولت اداره می شد. بربسترشرایط بحرانی موجود هرحرکت اعتراضی از سوی کارگران سریع به حرکت سیاسی تبدیل می شد ومستقیمن گارگران را در مقابل دولت قرار می داد. شعار مبارزاتی گارگران ودانشجویان «نه انتخابات ونه کودتا بلکه انقلاب» بود. با اعتراضات وسیع در جامعه، رژیم کودتا عوض شد ودر سال 1973 رژیم پرون (Peron) با رای اکثریت رئیس جمهور شد. سال 1976 رژیم لگام گسیخته ی ژنرال ها با کودتا، حاکم شدند وتا سال 1983 30000 از کارگران، دانشجویان ونیروهای سیاسی ضد رژیم سرمایه داری سربه نیست شدند. با پایان گرفتن حکومت های کودتا وبه میدان آمدن به اصطلاح انتخابات آزاد، سیاست نئولیبرال در آرژانتین، چهار نعل پیش رفت وشرکت پست وتلگراف وتلفن، کارخانه ها وموئسساتی که بدست دولت اداره می شدند، به بخش خصوصی واگذار شد، که موجب بیکارسازی های زیاد ونابودی جایگاه های کاری شد. درصد بیکاری دراواسط دهه ی 90 به بیش ازبیست درصد رسید. بر بستر این بحران در سال 1993 یعنی ده سا ل بعد از رژیم های کودتا، شهر سانتیگوی دل استرو(Santiago del estero) بدلیل پایین آوردن دست مزد کارمندان دولتی و ….، دچار نا آرامی های خیابانی، اعتصابات کارگری واشغال خیابانها از سوی مردم وشهروندان مواجه شد. در ادامه کارگران بیکار که خوب سازماندهی شده بودند به آنها ملحق شدند. در1996 شهرکوترال کو(Cutrai- co) یکی ازشهرهای استان نیوکن(Neuquen) بدلیل اخراج کارگران نفت، بوسیله ی مردم چند روزاداره و مدیریت این شهر رابه عهده می گیرند. با شروع بحران 1998 مبارزات کارگران ومروم معترض ضد سرمایه به شهرها ومناطق دیگر گسترش پیدا کرده و سال 2001 همه گیرمی شود. با وجود اینکه درماه دسامبر همین سال ازسوی ژنرالها حکومت نظامی وضعیت اضطراری اعلام شده بود، در روزهای 19 و 20 دسامبر 2001 اعتراضات ضد سرمایه داری بدون توجه به اخطار نظامیان حاکم ادامه یافت، و تظاهرات ها و اعتراضات منجربه خود سازمانی یابی کارگری در کارخانه ها و در سطح شهر ها شد ودر ادامه ، انجمن ها،گروها و سازمان های کمک رسانی به مردم ایجاد می شوند.
در بحران سرمایه داری 2001 ودر مسیر تحولات سیاسی واقتصادی آرژانتین، درکارخانه ی یاگوآنه (Yaguane ) ویا آی ام پ (IMPA) اولین اشغال کار خانه ها با ایجاد خودمدیریتی جمعی کارگری دوباره متولد شده و پای به میدان مبارزه ی نوین در آرژانتین می گذارد. با ادامه ی بحران سیاسی و اقتصادی سال 2001، آرژانتین با گسترش واروج مبارزات طبقاتی، اشغال کارخانه ها وموئسسات وایجاد خود مدیریتی جمعی کارگری مواجه می شود. دلیل اشغال کار خانه ها، پرداخت نشدن دست مزد کارگران در ماه های متوالی، اخراج کارگران و همچنین رها کردن و بستن کارخانه ها ی تولیدی بود که کارگران را برآن داشت که خود سرنوشت خود را بدست گیرند. تا به امروز 200 کارخانه وبنا به نوشته وروایتی دیگر هنوز 300 کارخانه، در اشغال 10000 کارگر زیر پوشش خود مدیریتی جمعی کارگری اداره می شود.
منابع: روزنامه ها ومجلات و فضای مجازی، حضور خودم در کنفرانسها وسمینارها، مجله ی wildcat، گزارشات همکاران چپ اتحادیه فلز و ساعتاتی صرف google
از این تجارب چگونه می توان استفاده کرد؟
با نگاهی به وضعیت کنونی جنبش کارگری درایران وتجارب شوراهای کارگری سال 1357، می توان گفت که رفقا وهمکاران کارگر ومزد بگیران ضد سرمایه، توان پیش برد خود مدیریتی جمعی کارگری را بعنوان مرحله ی اول مبارزه دارند و می دانند که محدود کردن خود به خود مدیریتی جمعی کارگری برای انقلاب اجتماعی و حاکمیت شوراهای انقلابی در ایران کافی نیست. چنانکه در فوق توضیح دادم این نحوه از مبارزه هرچند در راستای جنبش شورایی ضد سرمایه داری می گنجد اما افق و نگاهش را درمورد حاکمیت سیاسی واقتصادی طبقه ی کارگر ومزد بگیران ضد سرمایه را بطور مشخص و روشن طرح نمی کند. در صورتیکه شوراهای انقلابی کارگران مسئله ی نابودی سیستم سرمایه دارواعمال حاکمیت سیاسی واقتصادی خود را براین سیستم برای سوسیالیسم روشن وگویا بیان می کند. خود مدیریتی جمعی کارگری هرچند فاصله ی زیادی با طرح رفرمیستی طرف داران اتحادیه و سندیکا را دارد، اما طرح رهایی طبقه ی کارگر از قید سرمایه وکارمزدی رامحدود به خود مدیریتی جمعی کارگری می کند. در این رابطه برای ادامه ی بحثمان لازم است به بخشی ازنظریه مارکس اشاره کنم او می نویسد “اند یشه های طبقه ی حاکم، در هر عصر، اند یشه های حاکم اند،به عبارت دیگر، طبقه ای که نیروی مادی مسلط در جامعه است در عین حال نیروی مسلط آن عصراست. طبقه ای که وسائل تولید مادی را در اختیار دارد بر وسائل تولید فکری هم مسلط است” با برداشت از این درک می توان گفت، که ما بدون گرفتن قدرت اقتصادی وسیاسی در جامعه و حاکمیت برنیروی مادی که بتواند تارو پود سیستم سرمایه داری را بهم بزند، به هدف خود نخواهیم رسید. پس تبلیغ ترویج ما در همه ی حالات گرفتن قدرت سیاسی وقدرت اقتصادی خواهد بود. وآن تبلیغاتی و جارو جنجالی را که چپ های رفرمیست در باب گرفتن قدرت سیاسی راه انداخته اندریا، خواسته ی ما کارگران نیست، ما خواهان حاکمیت سیاسی واقتصادی خود هستیم که این امر فقط وفقط بوسیله ی شوراهای سراسری کارگران ومزد بگیران ضد سرمایه عملی خواهد بود ونه بوسیله ی احزاب وسازمانهای چپ.
شرایط کاری و وضعیت اقتصادی کنونی، مثل پرداخت نکردن دست حقوقهای عقب افتاده، اخزاج کارگران ومزدبگیران، بستن کارخانه و فروختن مخفیانه ابزارو وسائل تولید، پرداخت نکردن بیمه ی بیکاری،بیمه ی بازنشستگی، بیمه ی درمانی، تعاونی، همچنین نا امنی محیط کاردر ابعاد مختلف، گسترش قراردادهای کاری موقت ودر این راستا نا امن کردن جایگاه های کاری و پایین بودن سطح دست مزدها نشانه هایی از وضعیت اواخر1355 و سال 1356 داراست. من واقعا یادم می آید در آندوره کارفرما وسرمایه داران باوجود پرداخت حق تعاون که یک نوع سرمایه گذاری خودما برای دریافت اجناس مناسب تربود انجام نمی گرفت، سود ویژه، سهمیه ی بازنشستگی ،حقوق ها و دستمزدهای عقب افتاده ، مرخصی سالانه وغیرو بود که ما را بر آن داشت که به تصمیمی مهم برسیم وآن تصمیم این بود که ما خود را از قید و بند کار مزدی رهاکنیم و برای رهایی خود چنینین شروع کردیم : اجرای هر روزه مجمع عمومی قبل از شروع کار،تشکیل شوراهای انقلابی خود برای اشغال کارخانه وخلع وید ابزار و وسائل تولید از سرمایه داران وقت . این شیوه در کارخانه های تهران ودیگر شهرستان ها گسترش یافت اما متحد وسراسری نشد. رفقا وهم کاران عزیز اگر شما هم تصمیمم به اشغال کارخانه ها، موئسسات سراسری واعمال حاکمیت خود در سراسر ایران را داشتید، اشتباه مارا تکرار نکنید، ما در آن دوره مشغول بخود وبا چندین کارخانه در غرب ویا شرق یا جنوب نتوانستیم یک شورای متحد شهری که بتواندهمه ی شوراهای کرگری کارخانه ها وموئسسات شهر تهران را متحد کند تشکیل دهیم، همچنین در متحد کردن شوراهای کل جامعه یعنی اتحاد سراسری شوراها بدلیل کم تجربگی نا کام ماندیم. البته باید اشاره کنم که اگر نیروهای چپ سریع دست سازش را به رژیم مرتجع اسلامی دراز نمی کردند مبارزه ی طبقاتی ما برعلیه رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی وسیستم سرمایه داری حاکم بر جامعه سریع سرکوب نمی شد ومطمعنا ما در ادامه ی مبارزات خود با سرمایه دارن به آگاهی بیشتری دست می یافتیم وقویا بدرک اتحاد سراسری شوراهای انقلابی سریعتر دست می یافتیم. بهر رو ما باید از اشتباهاتمان درس بگیریم.
2017-01-31
علی برومند