اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

خروج امریکا از برجام، آخوندها خوش‌شانس‌ترین مستبدین تاریخ هستند!

این اولین بار نیست که امریکا به توافقات بین‌المللی پشت کرده است. آخرین بار، آقای ترامپ و نخبگان حاکم بر امریکا، حدود یک سال پیش از پیمان پاریس که دربرگیرنده اقداماتی برای حفظ محیط‌زیست بود، خارج شدند. کشوری که حدود پنج درصد از جمعیت دنیا را تشکیل می‌دهد، حدود بیست‌وپنج درصد انرژی جهان را مصرف می‌کند، از این پیمان خارج شد. علت؟ برای اینکه معتقدند که ادامه تعهد بر اقتصاد امریکا تأثیر منفی خواهد داشت. ۱۹۵ کشورپیمان پاریس را امضا و ۱۴۷ کشور آن را به تصویب مجلس خود رسانده بودند. به‌طور متوسط، یک آمریکایی حدود ۳۰ برابر یک هندی، ۱۲۰ برابر یک بنگلادشی و ۳۰۰ برابر یک تانزانیایی انرژی مصرف می‌کند، مردم هند و تانزانیا باید هزینه‌های کاهش آلودگی محیط‌زیست را بپردازند ولی امریکای ترامپ، از زیر یک چنین مسئولیتی شانه خالی می‌کند. شالوده مانیفست و منطق “رویای آمریکایی”، که آقای ترامپ نماینده برجسته و قهرمان امروزی آن می‌باشد، خوداندیشی، خودخواهی و خودپرستی است. این ویژگی ها، حداقل یکی از دلایل قدرت گیری حکومت‌هایی مثل حکومت اسلامی در ایران است.

این واقعیت که حکومت آخوندی ایران در آغاز، ترفندی از افسونگری مذهبی بود که به تدریج تبدیل به نمادی تمام‌قد از یک مافیای مذهبی شد؛ و اینکه جامعه ایران در پی یافتن راه‌حل جهت پایان دادن به ستمگری و بی‌عدالتی مافیای مذهبی، به خود می‌پیچد، زشتی واقعیت مانیفست “رویای آمریکایی” را نفی نمی‌کند. زشتی واقعیت‌های حکومت اسلامی، توجیه‌گر مانیفست آمریکایی نیست.

آخوندها خوش‌شانس‌ترین مستبدین تاریخ هستند؛ برای اینکه مانیفست آمریکایی وقتی علیرغم با بهانه‌های واهی، عراق را در هم کوبید، و عرصه را برای بهره گیری افسونگران مذهبی حاکم بر ایران آماده ساختند. وقتی‌که مانیفست آمریکایی با همکاری عربستان و ترکیه تصمیم گرفتند که سوریه را با اتکا به داعش و دیگر جهادیست های سلفی، درهم کوبند، زمینه را برای چهره ضد داعشی جمهوری اسلامی آماده ساختند. پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا که مدعی است، حکومت ایران عامل اصلی ناآرامی‌ها در خاورمیانه است، زیر ضرب سؤالات معترضانه خبرنگاران در اردن قرار گرفت؛ و حتی وزیر امورخارجه اردن نیز علناً اعلام کرد که تضاد اسرائیل و فلسطین عامل اصلی بحران خاورمیانه می‌باشد. بعید نیست که اگر امریکا به این روش ادامه دهد، یک جریان سنی همچو حماس در اردن نیز قدرت گیرد که روابط خوب و تائید آمیزی با حکومت اسلامی ایران برقرار سازد. از یک چنین منظری است که علیرغم تمامی تلاش‌های امریکا، اسرائیل و عربستان، حزب‌الله در لبنان به قوی‌ترین جریان سیاسی این کشور بدل شد. و امروز نیز، عهدشکنی آمریکایی‌ها، آخوندها را در صحنه بین‌المللی مظلوم نشان داد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تا کنون یازده گزارش در مورد ایران منتشر کرده است و در هرکدام از آن بر همکاری ایران با آژانس تأکید کرده است. در پی خروج امریکا از برجام، “فرانسه از احتمال شکایت از آمریکا به سازمان تجارت جهانی خبر داد”، آمانو اعلام کرد که ایران تا امروز به برجام پایبند بوده است. بریتانیا، یعنی مهمترین متفق امریکا در اروپا در پی یافتن یک راه حل غیردلاری برای مبادله با ایران است. اروپایی‌ها اعلام کردند که برای حمایت از شرکت‌هایی که با ایران تجارت می‌کنند، راه حل‌هایی خواهند یافت.
در پاسخ به خروج امریکا از برجام، لحن روحانی آرام و حساب‌شده بود؛ آنها از این مظلوم‌نمایی بیشترین استفاده را می‌کنند. ایران در تلاش است که اروپا را حفظ کند. روسیه و چین از شکاف افتاده بین اروپا و امریکا، حتی بیشتر از ایران خشنود خواهند شد. آخوندها خوش‌شانس‌ترین مستبدین تاریخ هستند، برای اینکه مانیفست رویای آمریکایی آن چنان چهره‌ای از خود نشان داد که آخوندها را از انزوا خارج و امریکا را به کنج انزوا سوق داده است.
چرا امریکا یک چنین خطای سیاسی را مرتکب شد؟

این واقعیت که امریکا کماکان قوی‌ترین نقش را در اقتصاد جهانی داراست؛ و این واقعیت که کل تجارت اروپا با ایران، فقط ۲۵ میلیارد یورو ولی تجارت آنان با امریکا بیش از ۱۱۰۰ میلیارد دلار است؛ و این واقعیت که کماکان حدود هشتاد درصد از مبادلات ارزی دنیا با دلار انجام می‌گیرد؛ و اینکه امریکا کماکان در برخی عرصه‌های فنّاوری از حق انحصاری برخوردار است؛ اروپا را در همراهی با ایران به مخمصه خواهد انداخت. اما اروپایی‌ها حس می‌کنند که نیت آمریکایی‌ها نه همگامی با ایرانیان خسته از این حکومت، بلکه آماده‌سازی شرایطی است که قدرقدرتی امریکا را نه عمدتاً در مقابل آخوندهای وطنی، بلکه در مقابل چین، اروپا و روسیه برقرار سازند. برخی از ایرانیانی که به‌حق از ستمگری مافیای حکومت مذهبی، جانشان به لب رسیده گمان می‌کنند که مشکل اصلی منطقه، هژمونی طلبی آخوندهای شیعه می‌باشد. این خطاست! هژمونی طلبی شیعی از بحران منطقه تغذیه می‌کند. هدف اصلی آمریکایی‌ها حل کشمکش و هژمونی طلبی شیعه و سنی نیست. مگر در لیبی کشمکش شیعه و سنی بود که آنجا را در هم کوبیدند و عرصه را برای گردن کشی گروه‌های مختلف جهادیست سنی، مثل القاعده و داعش فراهم ساختند. امریکا به دنبال تحکیم سلطه خود در مقابل رقبای اصلی مثل چین، اروپا، ژاپن و روسیه است که به یک چنین ترفندی دست می‌زند، نه برای دمکراسی و عدالت در ایران. کارنامه عربستان و امارات، در زمینه دمکراسی و حقوق بشر روشن‌تر از مافیای مذهبی حاکم بر ایران نیست.

ده‌ها هزار داعشی و القاعده‌ای که از خاک ترکیه به سوریه منتقل شدند در اجرای اهداف ناکام ماندند، امریکا، اسرائیل و عربستان در پی این ناکامی، به رویاروی مستقیم به ایران تن خواهند داد. پیروزی حزب‌الله در لبنان کاسه صبر امریکا، اسرائیل و عربستان را سرریز کرد. تا کنون وقتی اسرائیل به حزب‌الله حمله می‌کرد، به یک گروه شبه‌نظامی در لبنان حمله می‌کرد. موفقیت حزب‌الله در انتخابات لبنان و تعلق بیش از نیمی از کرسی‌های مجلس لبنان به حزب‌الله، این تصویر را اجباراً عوض خواهد شد. حزب‌الله بخش مهمی از حکومت و نظام سیاسی لبنان شده است. حمله به حزب‌الله، مترادف با حمله به کشور و دولت لبنان خواهد بود. امریکا از یک رویارویی ایران با عربستان و ردوبدل شدن صدها موشک ناخشنود نخواهد بود. چرا که قیمت نفت چند برابر شده و چین، ژاپن و اروپا را در موقعیت اقتصادی سختی قرار خواهد داد. قدرت رقابت آنان را در مقابل آمریکایی که به لحاظ انرژی خودکفاست، شدیداً کاهش خواهد داد. اروپا با پیش‌بینی این سناریوست که این‌چنین از برجام دفاع می‌کند.
اینکه اروپا چقدر بتواند در مقابل تمهیدات اقتصادی امریکا تاب مقاومت داشته باشد، کاملاً به بزرگی هزینه و عواقب پذیرش یک جنگ در خاورمیانه خواهد داشت. احتمالاً هدف بلاواسطه اروپا، جلوگیری از شروع یک جنگ بین ایران و قطب امریکا، اسرائیل و عربستان خواهد بود. اما به نظر می‌رسد که این جنگ به منطقه تحمیل خواهد شد. جان بولتون مشاور امنیتی ترامپ اعلام کرد که “این ایران است که ما را به جنگ نزدیک می‌کند”.
جهالت یکی از ویژگی‌های کارکرد افسونگران مذهبی است، اما این بار حکومت مذهبی ایران، یک خویشتن‌داری هوشیارانه را به نمایش می‌گذارد. با عکس‌العمل نشان ندادن در مقابل حملات اسرائیل به سوریه، مانع شروع یک جنگ مستقیم می‌شود. ایران می‌تواند، هر وقت که لازم است ریاض پایتخت عربستان را به موشک ببندد، در حالی که هنوز خدشه‌ای به حریم هوایی ایران وارد نشده است.
سعودی‌ها در حمله به ایران بسیار ذینفع هستند، آن‌ها حاضرند که “تا آخرین قطره خون سربازان آمریکایی” در مقابل ایران بجنگند؛ و از هرگونه فداکاری دلاری امتناع نکنند. ایران، عراق نیست که امریکا بخواهد مستقیماً به لشکرکشی بپردازد، مردم امریکا نیز یک چنین هزینه‌ای را نخواهند پذیرفت. احتمالاً استراتژیست های آمریکایی هزار بار پشیمان هستند که چرا با صدام آن‌گونه کردند. صدام با ارتش نیم میلیونی‌اش امروز می‌توانست متحد خوبی برای آنان باشد.
یک رویارویی مستقیم نظامی با ایران حکومت را متلاشی نخواهد کرد، تقویت خواهد کرد. زمینه را برای تظلم خواهی بیشتر فراهم خواهد ساخت. تهاجم نظامی به ایران، یک تأثیر روانی بر مردم ایران خواهد داشت، بخشی از مردم را به همراهی با حکومت خواهد کشید و بخش دیگر را در مقابله با ستمگری روزانه مافیای حکومتی به پاسیفیسم عملی سوق خواهد داد. یک تهاجم نظامی به ایران ابزارهای اعمال خشونت حکومت علیه مردم را تقویت خواهد کرد و در منطقه شبه نظامیانی همچو لشکر صدها هزار نفری حشد شعبی، را به حکومت آخوندی ایران نزدیک تر خواهد ساخت.
حکومت آخوندی ایران در اطراف گورستان تاریخ پرسه می‌زند، مافیای مذهبی یک دمل اجتماعی درونی است. تصفیه‌حساب کردن با آن، نیازمند یک درمان اجتماعی است. جامعه ایران قدم‌های خیلی خوبی را در این مسیر طی کرده است. هزینه‌های زیادی پرداخته است، اما بیداری جامعه، شکل‌گیری یک اراده جمعی از مهم‌ترین دست آوردهای آن است. اراده جمعی بیدار، مهم‌ترین پیش‌فرض هر رویکرد سیاسی درست است. جامعه ایران در مسیر درستی پیشروی می‌کند، خودخواهی و خودپرستی رویای آمریکایی به همراهی متحدین منطقه ایش، خاک به چشم این پیشرفت می‌پاشد، در این مسیر سنگ‌اندازی می‌کند.

ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان!
رضا پویشگر

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Translate »