سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
جهان درسالی که گذشت
جهان درسال گذشته شاهد تحولات ورخدادهائی بود که درمجموع میتوان سالی پرتنش میان کشورها و سالی پراز آشوب و جنگ و آوارگی و سالی همراه با افزایش شکاف طبقاتی ، افزایش بیکاری وتشدید انهدام محیط زیست درجوامع بشری و سالی مملو از تضاد و تناقضات نظام سرمایه داری حاکم برجهان دانست . درحالی که راه حل نئولیبیرالی نتایج دهشت باری باخود به همراه داشت ولی همچنان جهان را زیر پا میگذارد و به هر نقطه ای ازجهان که روی آوری اثرات و تبعات شتابناک آنرا برچهره شهر ها ، محیط زیست و محل کار وزندگی و معیشت مردمان جهان مییابی .
درچهار چوب نظام سرمایه داری جهانی سازی شده نمیتوان بدرستی روشن کرد که آیا درسال گذشته جهانی بهتر و یا بدتر از سالهای قبل از آن داشتیم. شاید با اشاره ای کوتاه به تحولات برخی از کشور ها عیار نیک و بد سال گذشته و سرنوشت سال اینده را بشود درتصور کنجاند . سالی که نکوست از بهارش پیداست.
ازاروپا آغازکنیم که درشرایطی سال 2016را پشت سرمیگذارد که بحران اقتصادی اش هنوز راه حلی نیافته است واتحاداش برپایه های لرزان خود سمفونی مرگ مینوازد . اتحادیه اروپا درسال گذشته با بحرانها و مسائل متعددی روبرو بود، بحران اقتصادی ،بحران مهاجرت میلیونی ، تروریسمی که در خلق اش سهیم وشریک بودند، «برگزیت» رویگردانی مردم یکی از قدرتهای عمده از شرکای اتحادیه ای خود. رشد سیاستمداران واحزاب راستگرا و پوپولیستی ، رشد فاشیسم ، خارجی ستیزی تظاهرات واعتراضات میلیونی کارگران وزحمتکشان که همواره برطبل مطالباتشان کوبیدند،بدون اینکه گوش شنوائی داشته باشند. مطالبات و مبارزات شان درهای و هوی بحرانهای داخلی ،جنگها و درگیریها و مسئله تروریسم و غیره رنگ باخت . سال گذشته جریان نشست های مکررسران اتحادیه اروپا دربرکسل هیچکدام از مسائل بالا و دلگرانیهای آنها درباره تحولات بین المللی ، زیست محیطی مسائل مرتبط با اروپای شرقی ، روسیه ، بحرانهای سوریه، لیبی ، ترکیه و کل خاورمیانه ، خروج بریتانیا ازاتحادیه و موج آوارگان و بیکاری و غیره ، را برطرف نکرد و تضاد و درگیری بین جناح های مختلف بورژوازی دریافتن راه حل برون رفت از وضعیت فعلی رو به تشدید است.
سال 2016 درآلمان که به یمن دوشیدن دیگرکشورهای اروپائی ازثبات اقتصادی نسبی برخوردار بود اما ازتبعات و عواقب بحران جهانی و کارکرد نئولیبیرالیسم درامان نبود. با وجود سطح پائین بیکاری و اقتصادی با ثبات، گوئی مرض سرطان گونه رشد راسیسم و فاشیسم درهنگام بروز بحران و طولانی شدن پیدا کردن راه حل برای آن، همه جا زمین آماده کشت و برداشت را از پیش دارد. درآلمان همزمان با ورود صدها هزار پناهجو به این کشور حزب دست راستی و پوپولیستی «آلترناتیو برای آلمان» با دامن زدن به هراس عمومی، به پیروزیهایی در انتخابات محلی دست یافت. ترک برداشتن اتحادیه اروپا ، ناتوانی کشورهای فقیراروپائی درپرداخت بدهی هایشان به آلمان و قدرت گرفتن جریانات فاشیست و افزایش نارضایتی عمومی چالشهای مهمی است که درسال آینده آلمان با آن مواجه خواهد بود . طبقه کارگر آلمان و فعالین سوسیالیست نیز دربرابر افزایش قدرت جریانات راست و خارجی ستیز وظایف دشواری پیش رودارند و صد ها هزار کارگر ازخاورمیانه ،آفریقا و آسیای میانه بمثابه کارگر ارزان و خاموش واردبازار کار آلمان میشوند که ارتقاء سطح آگاهی و آشناکردن آنها به حقوق شان و هماهنگی شان با جنبش کارگری آلمان ازوظایف دشوار پیشروان کارگری آلمان محسوب میگردد.
سال گذشته ایتالیا نیز شاهد یک سری کشمکشهای سیاسی بود که درنهایت درهمه پرسی اصلاح قانون اساسی تبلوریافت بیش از شصت درصد رای دهندگان درمخالفت با طرح و برنامه های نخست وزیر آرای خودرا به صندوق ها ریختند و وی ناچار به استعفا شد . اما شکست او درواقع راه پیروزی پوپولیستها را فراهم کرد . اما فشار اجتماعی و سرعت تحولات از یکطرف و فقدان آلترنتاتیو های انقلابی درهمه کشورهای اتحادیه اروپا ازجمله ایتالیا اکثریت مردم زحمتکش را مثل توپ فوتبال از این صندوق رای به آن صندوق رای پرتاب کرد و یا درجنگ جناح ها برای دورزدن توده های ناراضی به ارهم ها وابزارهائی توصل جوستند که دموکراسی بورژوائی دراختیار رهبران گذاشته است. .درایتالیا نیز برغم مخالف رای دهندگان با برنامه های طبقه حاکم اما رئیس جمهور ایتالیا وزیر خارجه را بعنوان شصت و چهارمین نخست وزیر ایتالیا منصوب کرد که مورد اعتراض احزابی نظیر جنبش 5 ستاره ، حزب پیوند شمال ، حزب برادران ایتالیا بخشهای دیگر اپوزیسیون قرارگرفت واین انتصاب را خلاف تمایل رای دهندگان خواندند.درعین حال درایتالیا نیز با توجه به پذیرش بیش از 170 هزار پناهجو و تبلیغات سرویس های اطلاعاتی درباره احتمال وقوع حملات تروریستی توده های معترض را درحالت بیم وهراس نگهداشته و زمینه رشد جریانات دست راستی را فراهم نموده است.
اسپانیا که هنوز از زیر بارقرض های کمرشکن خلاص نشده است و فشار اقتصادی بحرانهای اخیر بیش ازهمه بر دوش طبقه کارگر و زحمتکشان این کشور سنگینی میکند، علاوه بر دامن گستر شدن اعتراضات گسترده خیابانی درسطوح طبقات محروم اجتماعی، انعکاس این وضعیت درهیئت حاکمه این کشورنیز به تشدید تضاد ها و به بحران و بن بست سیاسی دامن زد.
بعد از حدود یکسال بن بست سیاسی پادشاه اسپانیا راخوی را بعنوان نخست وزیر پیشنهاد کرد این درحالی بود که سه حزب سوسیالیست ، پودوموس و شهروندان حاضر به تشکیل دولت ائتلافی باوی نشدند . شاه که ازروی ناچاری پدرو سانچز دبیرکل حزب سوسیالیست را پیشنهاد نمود این بار پارلمان اسپانیا به وی رای اعتماد نداد اکنون باوجود برگزاری انتخابات مجدد بعد از یکسال که حزب حاکم رئیس دولت را معرفی نموده است اما بدلیل لاینحل ماندن مسائل مشکلات و نبود راه حل چالشهای مهم پیش روی طبقه حاکم همچنان باقی است.
فشار اقتصادی و فساد دردستگاه دولتی بریتانیا و عدم اعتماد توده های مردم به الیت حاکم این کشوررا درسال گذشته با مسائل مهمی روبروکرد که دراین میان برگزیت یکی ازمهم ترین تحولات سیاسی و اقتصادی این کشور درسال 2016 بمثابه پدیده ای دورازانتظار رهبران سیاسی به مشکل نه تنها بریتانیا بلکه کشورهای اتحادیه اروپا نیز تبدیل شده است. رای بریتانیائیها برای خروج از اتحادیه اروپا زلزله سیاسی مهمی بودکه منجر به استعفای دیوید کامرون و روی کارآمدن ترازامی، گردید.
کشمکش ها بین اتحادیه اروپا و بریتانیا و همینطور اختلافات داخلی درمیان طبقه حاکم این کشور برسرچگونگی خروج از اتحادیه اروپا، گزارش کمیته تحقیق درباره دخالت بریتانیا در جنگ عراق ازجمله رویدادهای جنجالی بود که افکارعمومی را از وضعیت اقتصادی و اجتماعی این کشور منحرف ساخت و امید های واهی برای بهبود زندگی بعد از خروج ازاتحادیه اروپارا بوجود آورده است .
درفرانسه نیز که درسال گذشته ده ها اعتصاب و تظارات برعلیه تعرض نظام سرمایه داری به حقوق و معیشت کارگران وزحمتکشان راه افتاد. بدنبال چندین عملیات تروریستی فضای امنیتی حاکم برجامعه و تبلیغات گسترده رسانه ها به احساسات ضد خارجی دامن زده و به افزایش طرفداران احزاب راست افراطی بویژه جبهه ملی به رهبری مارین لوپن شده است و احتمال برنده شدن این حزب راست افراطی نژادپرست درانتخابات آینده یکی از چالشهای بزرگ محسوب میگردد که علاوه برتبعات غیرقابل پیشبینی بویژه برای رنگین پوستان ،باروی کارآمدن جبهه ملی احتمال پایان حیات اتحادیه اروپا هم دورازذهن نیست.آنچه که درمرکز این تحولات قرارداشت و مسائل و تنش های مربوط به مهاجرین ، عملیات های تروریستی و قدرت گیری راست پرده ساتر روی آن افکند و نگذاشت صدای اش آنگونه که بود به گوشها برسد ، همانا اعتراضات واعتصابات و تظاهرات میلیونی کارگران و زحمتکشان و جوانان این کشور نسبت به وضعیت موجود وتعرض افسار گسیخته صاحبان قدرت به حقوق و معیشت ودست آوردهایشان درسالهای دراز بود. باتوجه به تداوم بحران ،سال آینده شاهد گسترش اعتصابات واعتراضات درفرانسه خواهیم بود ومقابله باتشدید مبارزه طبقاتی همچنان مسئله مهم طبقه حاکم ودستگاه دولتی آن خواهد بود .
شاید یکی ازمهمترین نماد دگرگونیهای ناشی از تداوم بحران اقتصادی و نتایج جهانی سازی انتخابات آمریکا باشد. پیروزی غیرمنتظره دونالد ترامپ درانتخابات ریاست جمهوری آمریکا نشانه دیگری از بی اعتمادی و نفرت ازسیاستمدارانی است که به تناوب سالهاست برآنها حکم میرانند . باوجود این نتیجه این نارضایتی درفقدان آگاهی طبقاتی و تحزب و تشکل مستقل طبقاتی کاربه جائی که نمیبرد هیچ بلکه ازچاله درآمده به چاه رهنمون میشوند . انتخاب ترامپ درواقع فریب توده های رای دهنده با همان شگردها وشعارهای ناسیونایستی و نژادپرستانه بود که دردیگرکشورهای اروپائی جریانات راست افراطی و نژاد پرست را صاحب قدرت و اقتدار کرده است ودراینجا بایکدست شدن ائتلافی از نظامیان،امنیتی ها وانحصارات سال دیگر سال چالشهای بیشتر درامریکاو به تبع آن کل جهان خواهیم بود.
خاورمیانه
سال گذشته خاورمیانه سالی پرتلاطم را پشت سرگذاشت درحالیکه آینده ای نامعلوم تنها واقعیتی است که دررابطه با این منطقه میشود به آن باورداشت. حملات تروریستی ، تجاوزات نظامی ، کودتا، سرکوب ، زندان و شکنجه بن بست های سیاسی و اقتصادی ، جنگ قدرتهای امپریالیستی بمنظور تجدید تقسم مناطق نفوذ ، جنگهای نیابتی ، رقابت و جنگ برسرقدرت وحفظ حاکمیت ،دست اندازی به مناطق نفوذ همدیگر، تشکیل گروها ی مسلح مذهبی و قومی و قبیله ای، تحویل سلاح و مهمات و پول و امکانات به آنها، فساد، ارتشاء، دزدی و چپاول مافیای درقدرت دریکسو و ازسوی دیگرتحمیل جنگ و گرسنگی و آوارگی و کشتار نصیب توده های بی پناه. این است تصویری بسیار جزئی از آنچه که درسال گذشته دراین منطقه شاهد اش بودیم.
درسال گذشته میلادی ترکیه شاهد رکود اقتصادی ، بحران سیاسی حول گذار به سیستم ریاستی ، کودتای نظامیان و سال چالشهای مهم در مقابله با جنبش های اجتماعی درداخل وانعکاس آن درسیاست خارجی بود. بدنبال انتخابات ژئن 2015 و شکست غیرمنتظره حزب حاکم عدالت و توسعه و ازطرفی پیروزیهای نیروهای پیشرو و دموکراتیک کرد درشمال سوریه و استقبال افکارعمومی مترقی جهان از جنبش اجتماعی و مبارزات توده های مردم در رژوا وتاثیر آن برتحولات ترکیه ، این کشور وارد فاز جدیدی از تحولات درونی و سیاست خارجی خود شد.
حزب حاکم عدالت وتوسعه به رهبری اردغان که خود تغذیه کننده گروه های جهادی درسوریه بود درمواجه با نتایج انتخابات ژوئن و بمنظور جلب پشتیبانی جریانات ناسیونالیستی و تغییر توازن قوا و پیدا کردن بهانه برای تجدید انتخابات با نسبت دادن یکسری انفجارات و عملیات تروریستی به نیروهای پ ک ک یورش همه ای را به شهر های کورد درجنوب و جنوب شرق ترکیه آغاز کرد و همزمان به دستگیریهای گسترده ای درشهرها دست زد.
این اقدامات نظامی درعرصه سیاسی نیز بصورت گسترده ای علیه نیروهای مخالف بمورد اجرا گذاشته شد. علاوه بردستگیریهای گسترده، مصونیت سیاسی نمایندگان مخالف، علی الخصوص حزب دموکراتیک خلقها (ح.د.پ) سلب و این حزب وفعالین آن به همدستی با پ.ک.ک متهم شدند وبلافاصله رهبران این حزب به همراه عده دیگری از نمایندگان آن درمجلس دستگیر وروانه زندان شدند. علاوه برآن تمام شهرداران منتخب مردم درشهرهای کردنشین نیز دستگیرشدند. درجریان این سرکوبها بویژه درمناطق کردستان ترکیه وانفجارهای پی در پی درشهرهای مختلف ،تشدید بحران اقتصادی و تنش درسیاست خارجی بعلاوه کودتای بخشی ازنظامیان و سران ارتش درجریان این ناآرامیها، ترکیه را بایک بحران بزرگ دیکر سیاسی مواجه کرد. بدنبال شکست این کودتا بیش از نیمی ازسران ارتش و بخش زیادی از افسران به اتهام دست داشتن درکودتا و همکاری با فتح الله گولن اخراج شدند. پاکسازی گسترده در ارتش ونیروهای امنیتی وبیش از 40 درصد قضات ودادستانها بیش از 35 هزارمعلم و نزدیک به 150 هزار از دستگاه های دولتی تصفیه واخراج شدند و به بهانه کودتا جو سرکوب و خفقان و فشار به رسانه های گروهی بادستگیری فعالین جنبش های اجتماعی، روزنامه نگاران و روشنفکران بمورداجرا گذاشته شد.
ترکیه به تبع پیشبرد سیاست سرکوب و کشتار درداخل با چالشهای بزرگ درسیاست خارجی نیز مواجه شد . تنش باروسیه بدنبال سرنگونی جنگنده روسی . اختلاف با امریکا برسر تحویل ندادن عبدالله گولن و عدم حمایت واشنگتن از سیاست اردوغان درقبال نیروهای کرد دموکراتیک و خودمدیریتی سوریه، شکست سیاست حمایت از گروه های ازتجاعی مسلح ، تنش با اتحادیه اروپا از جمله مشکلات و چالشهای بود که ترکیه درسال گذشته با آن مواجه بود.
دراواخر سال دولت ترکیه درتلاش برای مدیریت این بحرانها همزمان با پیشبرد سیاست سرکوب درداخل به عادی سازی روابط خود با مسکو پرداخت. اما تنش با آمریکا بدلیل همکاری با حزب اتحاد دموکراتیک سوریه و یگانهای مدافع خلق که از سوی دولت ترکیه تروریستی و وابسته به پ.ک.ک قلمداد میشوند همچنان پرتنش است . درسال گذشته ترکیه بمنظور امحای خودمدیریتیهای کردستان سوریه و سرکوب نیروهای یگانهای مدافع خلق که عمده ترین بارمبارزه با داعش را بردوش کشیده و درفضای مختنق منطقه و جریانات ارتجاعی اسلامی و دول مرتجع یک سیستم کنفدرال دموکراتیک را پایه ریزی کرده اند ، به مداخله نظامی درسوریه وعراق دست زد وتحت عنوان عملیات سپرفرات تصمیم گرفت منطقه حائلی بوسعت 100 کیلو متر با عمق 50 کیلومتر درمرزهای ترکیه با سوریه را ایجاد کند. اردوغان مدعی است که باپاکسازی الباب و به پاکسازی منچ ورقه دست خواهد زد .درماه های پایانی سال 2016 وبعد از پس گرفتن شهر حلب و افزایش قدرت روسیه،به نظرمیرسد آنکارا نیز ادعاهای قبلی خودرا کنار گذاشته و به راه حل سیاسی گردن نهاده است. اینکه این ائتلاف با روسیه و ایران تا چه حد پایدار خواهد ماند و آیا مذاکرات درسال آینده به نتیجه خواهد رسید یانه و به دنبال آن موضع این ائتلاف دربرابر نیروهای دموکراتیک سوریه و یگانهای مدافع خلق به کجا خواهند رسید، چالشهائی است که ترکیه از آغازسال2017 با آنها مواجه خواهدبود. مشکل مهم دیگر کشیده شدن عملیات مسلحانه به داخل شهرهای ترکیه است که درسال گذشته با بیش از 20 حمله وانفجار توام بوده است با تعداد زیادی کشته و بیش از دوهزار مجروح و ورشکستگی صنعت توریست این کشور که یکی از عمده ترین منابع اقتصادی آن محسوب میشود. اینها از جمله مشکلاتی است که درکنار جنگ با جنبش انقلابی کردستان ، یکی دیگر ازچالشهای بسیار بغرنج دولت آقای اردوغان درسال آینده خواهد بود.
عراق نیزدر سال 2016 سالی پر تنش را پشت سر گذاشت .عراق اززمان حمله آمریکا وسقوط صدام حسین که با درهم شکستن الیگارشی حاکم و فروپاشی دستگاه دولتی و سیستم مقتدر قبلی همراه بود، بعد از گذشت بیش از 13سال کماکان فاقد یک ساختار دولتی منسجم است . ساختاری مبتنی بر سازش گروه های مختلف ملی ،مذهبی و قومی، ازیکسو .و دخالت های قدرت های بزرگ امپریالیستی ونقش مهم جمهوری اسلامی درسیاست گذاری عراق وحضور داعش در بخش مهمی ازخاک این کشور،افزایش نارضایتی عمومی، اختلافات با اقلیم کردستان ،رقابت دولت های مرتجع منطقه نظیر عربستان سعودی وایران وقطر درداخل خاک عراق .. ازسوی دیگر این کشوررادر مجموعه پیچیده ای ازبحران ها و تضاد ها درگیرکرد. درسال گذشته درحوزه اجتماعی فساد و ارتشاء و رانت خواری درمجموعه مافیای حاکم و فقر و فلاکت و کشتار های بی رحمانه درمیدانهای جنگ و در بمب گذاریهای خیابانی را شاهد بودیم . این عوامل درحوزه سیاسی تاجائی پیش رفت که این کشوررا عملادرآستانه فروپاشی قرارداد.سال گذشته عراق سعی کرد به کمک آمریکا وایران با کسب پیروزیهائی برداعش در منطقه انبار وصلاح الدین و سپس تلاش برای بازپس گیری موصل با جریانات سیاسی داخلی به نحوی هرچند شکننده به توافق رسیده و بحران ازهم پاشی را ازسر بگذراند . معهذا با ورود ترکیه به شمال عراق و استقرارنظامیان آن در بعشیقه و حمایت بارزانی از اقدام ترکیه بار دیگر شکاف و نگرانی رادر دستگاه سیاسی عراق افزایش داد همزمان حضور پررنگ ایران و سازمان دهی هشتد الشعبی تنش درروابط خارجی را تشدید نمود.
درحوزه اقتصادی نیز عراق شاهد گسترش شکاف طبقاتی عظیم وافزایش فقر و فلاکت توده های زحمتکش مردم بود. بیشتر درآمد عراق متکی به نفت وکمک های خارجی است که علاوه بر چرخاندن بورکراسی و ماشین جنگی، اما بخش اعظم این درآمدها عملا بین گروه ها و دستجات حاکم تقسیم میشود. سال گذشته با توجه به پائین آمدن قیمت نفت دولت مجبور شد بودجه ریاضتی 70 میلیارددلاری را درمجلس خود بتصویب برساند با این حال این بودجه با کسری 18 ملیارددلاری مواجه است که به نظرنمیرسد جزقرض خارجی منبعی برای تامین آن وجود داشته باشد. بنابراین بحران اقتصادی عراق درسال آتی تشدید خواهد شد و با توجه به هزینه های سرسام آور بورکراسی حاکم و باند های مافیائی مختلف که درآمد حاصل از نفت و غیره را بین خود تقسیم میکنند و نظر به تشدید بیکاری که فعلا جنگ درجبهه های گسترده و فراخوان جوانان به خدمت در ارگانهای نظامی برآن سرپوش گذاشته است ، احتمال برآمد اعتراضات توده ای و تشدید اختلافات در هرم قدرت و تشدید خشونت ها که سال گذشته به بیش از 13 هزار کشته و ده ها هزار مجروح برجای گذاشت،سال آینده نیز همچنان ازچلشهای بزرگ خواهد بود .
ازدرون جنگ و کشتار بی رحمانه و آواراگی میلیونی توده های مردم بی پناه هنوزکورسوئی از خلاصی دیده نمیشود تجدید تقسیم مناطق نفوذ درپی لاینحل ماندن بحران سرمایه داری و تبعات آن به فجایع وجنایات بیشماری در منطقه خاورمیانه بویژه درسوریه منجرشده است.
اما بحران سوریه وجنگ و کشار درآن که تاکنون به کشته شدن صدها هزار و آوارگی و دربدری میلیونها نفر و ازهم پاشی زیرساخت ها و معابر و مساکن این کشور منجرشده است طی نیمه دوم سال گذشته دچارتحول شده است .دخالت نظامی روسیه توازن قوای مختلف خارجی وداخلی موجود درصحنه نبرد درسوریه را تغییرداد و به تسلط کامل دولت سوریه برحلب، دومین شهر صنعتی بزرگ این کشور و نقطه استراتژیک درگیریهای طرفین منجر شد.
باتوجه به پشتیبانی آمریکا وغرب از نیروهای مسلح بقول آنها «میانه رو» و حملات نظامی روسیه برعلیه آنها ،تضاد بین استراتژی غرب و جبهه روسیه دراین دوره تشدید شد با وجود حملات بعدی روسیه و باز پس گیری پالمیرای تحت تسلط داعش اما هنوز این تضاد باقی است چراکه آمریکا با تضعیف نیروهای مورد پشتیبانی خوددررسیدن به اهداف اش ناتوان خواهد بود یا حداقل مجبور است امتیازات بیشتری را به طرف های مقابل بدهد.به هرحال اکنون که روسیه درصحنه نظامی و دیپلماسی نسبت به آمریکا ومتحدین آن دست بالا رادارد سرنوشت این تناقضات وتضاد ها بستگی به سیاست آمریکا دردوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ دارد.
امادرجریان این تحولات ترکیه که بیشتر درسیاست منطقه ای خوداش باشکست های متعددی مواجه شده بود ،بانگرانی از ظهورخودمدیریتی های شمال کردستان سوریه و تاثیرآن درجنبش کردستان ترکیه، سرکوب و به عقب راندن این نیروها را یکی ازاهداف استراتژیک خود قرارداده بود .نیروهائی که فی الحال درجنگ با داعش ازپشتیبانی آمریکا برخوردارهستند، در مذاکره باروسیه وایران دو متحد اصلی اسد ازاگوست 2016 نیروهای نظامی خود را درچهار چوب عملیات «سپرفرات» وارد شمال سوریه کرد .اکنون برغم فتح حلب وشکست چندین باره آتش بس از سوی طرفین این بارآتش بسی به ابتکار روسیه و به همراهی ایران وترکیه برقرارشده است. اما کشت و کشتار وآوارگی توده های مردم دراین کشور کماکان ادامه دارد با انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و مواضع اودرقبال بحران سوریه و همسودانستن عملیات ارتش سوریه درسرکوب داعش با اهداف آمریکا هرچند جبهه روسیه ،ایران و اسد درسوریه را تقویت کرد. معهذا اینکه درآینده قدرت های امپریالیستی درتجدید تقسیم مناطق تحت نفوذ خود تاچه حد به توافقاتی برسند که موجبات قطع جنگ درسوریه فراهم گردد به پارامترهای زیادی مربوط است که با روشن شدن استراتژی جدید آمریکا درمنطقه ودرقبال متحدین اش آنرا روشن خواهد شد.
باتوجه باینکه طبق روال همیشگی ارزیابی ازاوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران درآغازسال نوخورشیدی مفصلابررسی و جمعبندی خواهد شد دراینجا مختصرشاره میکنیم که ایران نیز مثتثنی از وضعیت بحرانی و جنگ و درگیریهای خاورمیانه و کشمکشهای درونی نبوده است .سال گذشته برغم لغو بخشی ازتحریمها و به حراج گذاشتن منابع ملی و عرضه نیروی کار و بازار به سرمایه گذاران بین اللملی ودادن وعده وعید های بسیار پس ازبرجام اما بحران اقتصادی همچنان تداوم داشته و دولت سعی میکنددرآمد حاصل از افزایش صادرات نفت را به حساب رشد اقتصادی بگذارد معهذا افزایش بیکاری ، تعطیلی کارخانه ها ، تعویق چندین ماهه درپرداخت حقوق و دستمزد کارگران وکارمندان، رشد بی سابقه فساد ،رانت خواری ،اعتیاد ،بی خانمانی، و اعتصابات و اعتراضات گسترده توده های کارگر و زحمتکش تظاهری ازبحرانی است که دراعماق جریان دارد . رژیم درداخل با طوفانی از نارضایتی عمومی وبهزبان دیگر، فی الواقع با درگیری طبقاتی مواجه است. درعین حال درعرصه خاورمیانه ،درعراق ، سوریه ، یمن ، افغانستان و برخی کشورهای آفریقا عملا درحال جنگ است وبه جزئی از روندی تبدیل شده است که درکشورهای درگیر درخاورمیانه جریان دارد. سرکوب جنبش طبقه کارگر وسایرجنبشهای اجتماعی، دستگیری رهبران عملی این جنبشها ، سرکوب روزنامه نگاران ، روشنفکران و فعالین مدنی و مبارزین علیه ستم ملی و جنسی درداخل، با شرکت درجنگهای نیابتی درخارج و ایجاد حول و هراس از سرایت این جنگها به ایران بمنظورخفه کردن مردم به کارگرفته میشود.طرح شعارهای استکبارستیزی درعین مذاکرات ومعاملات پشت پرده با امپریالیستها ، روش هائی است که رژیم توانسته است با توصل به آنها به حیات خوداش ادامه دهد .ایران درسال آینده نه تنها با چالشهای بیشتری درعرصه داخلی بویژه با گسترش اعتصابات واعتراضات عمومی مواجه خواهد شد، بلکه تحولات و تغییرتوازن قوا درمنطقه، بویژه تغییراحتمالی سیاست آمریکا وفشار بیشتر دولت دونالد ترامپ برای تغییر ویا تعدیل استراتژی ایران درمنطقه میتواند مشکلات دیگری را درپیش پای حاکمیت قراردهد. درعین حال وضعیت حساس منطقه وصف آرائی دول مرتجع دربرابر هم و عکس العمل جناح های متعارض جمهوری اسلامی دربرابر طرح وبرنامه های امپریالیستی نیز یکی دیگر از چالشهای مهم پیش روی ایران درسال آینده محسوب میشود .و برغم آرامش داخلی ظاهری درعرصه درگیریهای خاورمیانه، اما ایران یکی از حساسترین و بحرانی ترین نقطه خاورمیانه محسوب میشود و تغییرو تحول دراینجا به جرقه ای بند است . درچنین شرایطی روی کارآمدن دولت نظامی و امنیتی ترامپ درآمریکا و اعلام دشمنی آشکارآنها با برخی ازتحرکات جمهوری اسلامی و استراتژی آنهادرمنطقه برای مقابله با رقبا و تامین سلطه خود احتمال تنش ها ودرگیریها را افزایش میدهد.طبقه کارگر و زحمتکشان ایران بویژه احزاب و جریانات چپ وکمونیست تنها ازطریق ارتقای سطح آگاهی طبقاتی و سوسیالیستی کارگران ومتحدین آنها و وکمک به اتحاد و تشکل یابی آنها ازطریق شرکت عملی درمبارزه طبقاتی جاری میتوانندتدارک لازم را برای رویاروئی با تحولات آتی درجهت رهائی ازستم واستثمار وزور وسرکوب نظام سرمایه داری حاکم ودسایس و توطئه های امپریالیستی ، ببینند.
منطقه آسیا نیز برغم ثبات ظاهری اما ازبحران و تلاطم درامان نبود
درسال گذشته باتوجه به وضعیت بحرانی و جنگ وکشتار درخاورمیانه، منطقه آسیا منطقه ای باثبات به نظر میرسید اما این منطقه نیز ازتاثیرات بحران جهانی سرمایه و تضاد و کشمکش بین صاحبان قدرت مستثنی نبود. مناقشه های منطقه ای و بین المللی حول دریای جنوبی چین و جزایری که اززیر اقیانوس سربرآورده اند گرفته تا صدور رای دادگاه لاهه علیه چین ، تشدید تنش برسر آزمایشات هسته ای کره شمالی، بحرانهای اقتصادی و سیاسی در کره جنوبی که با تظاهرات و اعتراضات میلیونها نفر علیه فساد دستگاه اداری مواجه شد، تنش بین هند و پاکستان، ادامه کشتار وکشمکش سیاسی درافغانستان ،سقوط سهام دربازارهای چین و کاهش ارزش سهام که دولت راواداشت تا بورسهای شانگهای و شین ژن را ببندد ازطرفی نگرانیها نسبت به این بحران بازارهای منطقه رانیزتحت تاثیرقرارداد، گسترش بی سابقه فساد دولتی و افزایش شکاف طبقاتی دراغلب کشورهای آسیاسی مرکزی. دراین میان تشدید اختلاف درمنطقه جنوبی دریای چین برسرجزایر این منطقه با کشورهای ویتنام ، ژاپن ، مالزی ، فلیپین و برنوئی وژاپن سیاست خارجی چین را با چالشهای مهمی مواجه کرده است .باتوجه به ارزش تجارت دریائی سالیانه آن امپریالیسم آمریکا که نمیتواند براحتی از آن چشم پوشی کند با اعزام جنگ افزارهای مدرن به این آبراه از یکسو و توقیف زیردریائی پیشرفته آن توسط چین درمقابله با آن، این دوکشوررا به رویاروئی نظامی نزدیک کرد.ازطرفی ارتباط تلفنی دونالد ترامپ با نخست وزیر تایوان و واعلام اینکه شاید بعد ازتحویل گرفتن پست ریاست جمهوری به سیاست چین واحد پایبند نباشد نیز زنگ خطر برای چین محسوب شده و آینده روابط چین و آمرزیکارا با چالشهای مهمی مواجه خواهد کرد این درحالی است که بن مایه این تحولات و کشمکشها همانا تداوم بحران اقتصاد جهانی وتلاش آمریکا برای مهارچین بعنوان دومین قدرت اقتصادی برترچهان است قدرتهای معظم سرمایه داری که دیگر فشار بیش ازاین برکارگران وزحمتکشان وتحمیل ریاضت بیشتر رابا خطرطغیان محتمل میبینند ،اینک بدنبال تکه پاره کردن همدیگرهستند.
کره جنوبی و هند و پاکستان نیز درسال گذشته با چالشهای زیادی دست بگریبان بودند
تظاهرات واعتراضات میلیونی به رسوائی فساد مالی درکره جنوبی ، شکست حزب حاکم درانتخابات
به تنشهائی منتجر شد که دراواخر سال 2016 به اوج خود رسید .
هند نیز درسال گذشته درگیر اعتصابات و تظاهرات وسیع میلیونی بود یکی از بزرگترین اعتصابات کارگری با شرکت میلیونها کارگر درمقابله با تشدید تعرضات به حقوق و معیشت کارگران درهند رخ داد. علاوه برآن فساد گسترده ورانت خواری درهند نیز یکی از معضلات آن درسال گذشته بود. دولت هند بعنوان راه حل ، اصلاحات مالی رادردستور گذاشت که وضع رازآنچه بود بدترکرد و باخارج کردن یکباره هشتاد درصد ازپول رایج این کشور از چرخه مبادلات باعث شد تا صدها میلیون نفر یکباره ازمبادلات روزانه خود ناتوان ماندند و شرکت ها با مشکل پرداخت حقوق کارگران وکارکنان خود مواجه شده و موج نارضایتی وتظاهرات سراسرکشوررادربرگرفت.
اما این درگیریها و اوضاع بحرانی داخلی در سیاست خارجی هم منعکس شد تنش بین هند و پاکستان به دنبال کشته شدن «برهان وانی» فرمانده شبه نظامی حزب المجاهدین توسط هندیها و حمایت پاکستان از وی و چندین حمله شبهنظامیان به پایگاههای ارتش هند در کشمیر تنش بین این دوکشوررا بالابرد .
پاکستان: درپاکستان این تنش ها با هند و افغانستان به بالاگرفتن اختلافات سیاسی در هیئت حاکمه واعتراضات و تظاهرات گسترده درشهرهای مختلف دامن زد
افشای رسوایی فساد مالی خانواده نواز شریف، نخستوزیر پاکستان در جریان موسوم به «پاناماگیت»، اعتراضهای گسترده خیابانی ،لغو اجلاس سران سارک به میزبانی پاکستان .ادامه کشت وکشتار و گستره فقر و فلاکت و جنگ و آوارگی و بموازات آن فساد مالی گسترده درافغانستان نمود های دیگر کنکاش سرمایه و پسلرزه های آن دراین دوکشور بود.افغانسان بعد ازگذشت نزدیک به پانزده سال حضور آمریکا و نیروهای ناتو هنوز بدون کمک مالی و نظامی آنها قادربه ادامه حیات نیست و بیشتر این پولها هم به کام مافیای حاکم ریخته میشودو توده های مردم افغان جزفقر و نداری و مهاجرت و آوارگی و کشته شدن در میادین و خیابانها نصیب دیگری نبرده اند.
سراسر آفریقا درسال گذشته بارسنگین بحران اقتصاد سرمایه داری و غارت و چپاول دول امپریالیستی را توده های محروم وگرسنه این قاره بردوش کشیدند.ازکشورهای شاخ آفریقا که بگذریم در خون وجنون غوطه ورند. کشورهای این قاره عموما با فقر و نداری ، درگیریها و مشکلات اقتصادی بیشمار مواجه بودند. انتخابات مختلفی دراین کشورها بادرگیریها و اعتراضات عمومی وحمله به ساختمانهای دولتی همراه بود و ازدرون این تنش ها و اعتراضات مردمان جان به لب رسیده درفقدان آلترناتیو های انقلابی عموما باند ها و جناح های فاسد دولتی و گروه های ارتجاعی مورد حمایت انحصارات سرمایه داری که مشغول چپاول این کشورها هستند، بهره بردند واین اعتراضات عملا ره به جائی نبرد. مردمانی که قادر به فرارازاین جهنم سرمایه ساخته بودند چول و پلاس بردوش جلای وطن کرده و اغلب دردریاها غرق و یا دروادی بیابانها به نیستی کشیده شدند.
در امریکای لاتین آنچه که ازآن بعنوان موفقیت های چپ درپیش گرفتن راه مسالمت آمیز تحولات به نفع طبقه کارگر وزحمتکشان یاد میکردند، درسال گذشته با چالشهای بسیاری مواجه شدند. برغم جنبشهای اجتماعی بسیار قوی که ازتحولات رادیکال دراین کشورها پشتیبانی کردند و برای تحقق آنها رزمیدند، اما قدرت ارتجاع و طبقاتی که موقتا عقب رانده شده بودند را دست کم گرفتند ووقتی بخودآمدند که آنها تعرض خودرا آغازکرده وتوازن قوارا به نفع خود برهم زده وبرای دردست گرفتن قدرت خیزبرداشته بودند. به هرحال این جنبش ها و راه حل ها درسال گذشته شکست ها وعقب نشینیهائی را متحمل شدند که انگاری به احتمال وقوع آنها باورنداشتند. شکست این تجربیات نشاندهنده این واقعیت است که دگرگونی نظامهای استسثمارگرانه جزازراه قهر و انقلاب میسر نیست. طبقه کارگر وزحمتکشان هم درجریان به زیرکشیدن قدرت حاکمه سرمایه داری و هم درحفظ دست آوردهای خود نباید لحظه ای ازمبارزه و امحای نظم استثمارگرانه غافل باشند. باتوجه به بحرانهای شدید اقتصادی و سیاسی درکشورهای آمریکای لاتین ازجمله برزیل که رئیس جمهورآن خود متهم به فساد مالی است -شدیدترین برنامه ریاضت اقتصادی را دردستورگذاشته است ،سال آینده جنگ قدرت از یک طرف و جنگ فقر و غنا از سوی دیگر چالشهای پیش روی این کشورها را تشکیل داده وسرنوشت آنهارارقم خواهدزد.
درآمریکا انتخابات ریاست جمهوری نمود ونتیجه دیگری از به بن بست رسیدن سیاست های صاحبان سرمایه وقدرت درگذراز بحرانهای سرمایه داری است . نحوه و مضمون مبارزات انتخاباتی و شیوه تبلیغات کاندیداها که درآنها همه چیز گفته میشد جز پرداختن به معضلات اجتماعی و اقتصادی که جامعه آمریکا بویژه طبقه کارگر وزحمتکشان با آنها دست به گریبانند.نشاندهنده اوج درماندگی سرمایه داری دراداره جامعه از یکسو و بی اعتمادی توده های مردم به الیت هدایت کننده این جامعه ازسوی دیگر است. افرادی همچون ترامپ با توسل به شعارهای کلی پوپولیستی و نژادپرستانه، مردمی را که از کل دستگاه سیاسی بورژوازی رویگردان شده اند و اما آلترناتیوی هم ندارند، به سمت حمایت ازخود سوق داد. انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا ، برگیست دربریتانیا و افزایش روز افزون آرای احزاب راست نژادپرست در اروپا ،درکنار آن ظهور جریاناتی نظیر سیریزا ، پدوموس و امثالهم در اروپا که متوهمانه از یک طرف نفی سیاست ریاضت اقتصادی راهدف خود اعلام میکردند و از سوی دیگر امید انجام اصلاحات به وسیله اتحادیه اروپا راانتظارمیکشیدند.
نشاندهنده شکست اینگونه توهمات اصلاح ازدرون وبیانگر تشدید تضاد های درون نظام سرمایه داری و عمق بحران حاکم برآن است که درکشورهای مختلف و به طرق گوناگون ظاهرمیشوند.ظهور و کارنامه بعدی جریاناتی نظیر سیریزا، پودموس دراروپا و چاوزیسم درآمریکای لاتین و پدیده ساندرز درخود آمریکا ، نشاندهنده این واقعیت است که همه کوشش ها ی متکی به توهم توده ها برای اجتناب از وضعیتی وخامت بار ازطریق اصلاحات و تغییرات جزئی درنظامهای سرمایه داری موجود، محکوم به شکست است .درعین حال شکست راه حل های سرمایه دارانه درحل بحرانها و شکاف و هرج و مرج ناشی از آن، نباید انتظار اجتناب ناپذیری سقوط خود بخودی آن در کوشه وکناردنیا را درذهن تداعی کند که این خیالی بیش نیست . بلکه وضعیت کنونی که خود باخطرات زیادی برای طبقه کارگر و توده های زحمتکش مردم همراه است باید فرصتی باشد برای نیروهای پیشرو و آگاه و نیز سازمانهای چپ و کمونیست که درشرایطی که تشت رسوائی نظام سرمایه داری و نمایندگان سیاسی آن برسرهر بام زده میشود، تلاش برای ارتقاء سطح آگاهی و تشکل و تحزب را دوچندان کرده و با رویکرد به مبارزه ای انقلابی و ارائه آلترناتیو سوسیالیستی افسار دگرگونی های اجتماعی را در دست گیرند.
ژانویه 2017