سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
جنسیت و عدالت در کشوری در شرف تاسیس
جنسیت و عدالت در کشوری در شرف تاسیس
مارگارت اوون/ ceasefire magazine
برگردان از انگلیسی: سما.ش
مارگارت اوون وکیل و مدافع حقوق بشری است که در سطح بین المللی با تمرکز بر موضوعات مرتبط با زنان فعالیت می کند. فعالیت وی بیشتر در خصوص وضعیت زنان بیوه در کشورهای در حال توسعه است، بویژه کسانی که در معرض جنگ، جنگ داخلی وانقلاب بوده اند. او موسس و مدیر سازمان بین المللی ” زنان بیوه برای صلح از طریق دمکراسی” است. همچنین وی یکی از حامیان کمپین صلح در کردستان و مشاورکمپین حقوق بشر زنان و کودکان در کردستان است. همچنین گزارشگر پارلمان اتحادیه اروپا در خصوص وضعیت زنان در کردستان است. وی یکی از شناخته شده ترین نویسنده ها، فعال های زن در حوزه مسائل مرتبط با زنان در انگلستان و جهان می باشد.
در دسامبر ۲۰۱۳، مارگارت اوون مدافع حقوق کردها و مدافع حقوق زنان به روژاوا/ کردستان سوریه سفر کرد، درست ۳ هفته قبل از اعلام خود مختاری در این منطقه.
قدریه ۱۵ ساله در حالی که گریه می کرد به من گفت “او شاگرد زرنگ کلاسشان درمدرسه ای نزدیکی حلب بوده است، در رویاهایش همیشه به دکتر شدن می اندیشد. طی ۱۰ ماه گذشته به مدرسه نرفته و همراه با ۳ خانواده آواره دیگر در آپارتمانی نیمه تمام، با آب سرد و بدون هرگونه امکاناتی در شهر دیرک درغرب کردستان زندگی می کند، بدیهی است که [در چنین وضعیتی] دچار سو تغذیه و افسردگی شود؛ او می گوید به آینده هیچ امیدی ندارد.
قدریه و چند بازمانده دیگر از خانواده اش سال گذشته از روستایی نزدیکی حلب گریخته اند. همراه با دو خانواده دیگر به سرپرستی بیوه زنان جوان در اردوگاهی در یک بلوک آپارتمان نیمه کاره و بدون اثاثیه در پایتخت روژاوا “قامشلو” در استان حسکه زندگی می کنند. [منطقه ای که] در چند ماه اخیر صحنه درگیری بین نیروهای جهادی وابسته به القاعده و جنگجویان کُرد بوده است، جنگجویانی که به طور عمده از زنان جوان عضو (ی.پ.ژ) -شاخه زنان واحد های مدافع خلق (ی.پ.گ )- می باشند. قدریه فقط یکی از بچه ها و جوانانی است که در میان ۲۰۰ هزار آواره سوری -که در جربان جنگ زندگیشان مختل شده زندگی می کنند. جنگی که به سومین سال خود وارد می شود.
زندگی خشن در ساختمان های سرد و خالی اداری، انبارها و زیر زمین فروشگاه ها؛ چند خانواده آواره را در چنین وضعیتی [اسفباری] در دیرک و رملان ملاقات کردم. زنان اغلب یا زنان بیوه می باشند و یا زنانی که همسرانشان مفقود شده با اینکه احتمال می رود بازداشت شده باشند. اکثر بیوه زنان مسن تر که صاحب بچه می باشند همسرانشان از اعضای پ. ک.ک در شمال عراق بوده اند که سالها قبل توسط نیروهای امنیتی ترکیه کشته شده اند.گرچه این زنان مسن مقاومت فوق العاده ای از خود نشان می دهند اما [در وضعیتی] بسیار غم انگیز قرار دارند. “ما به شوهران ، پسران و دخترانمان افتخار می کنیم. کسانی که برای آزادی ما به شهادت رسیدند. ما هرگز دخترانمان را از رفتن به کوه [ برای پیوستن به پ.ک.ک ] منصرف نمی کنیم گرچه می دانیم که خطرات بسیاری وجود دارد”.
در میان این زنان خانواده های عربی هستند که به خاطر حمله القاعده به روستاهایشان، گریخته اند. آنها توسط سازمان های مدافع زنان که هیچ فرقی بین کردها، عرب ها، مسیحیان و یا هر گروه دینی، قومی یا قبیله ای قائل نیستند محفاظت می شوند. کردهای سوریه برای چندین دهه در مقابل آزار و اذیت و نقض حقوق بنیادینشان از سوی رژیم بعث مقاومت کرده و در حال حاضر در برابربنیادگرایان وابسته به القاعده و ارتش آزاد سوریه از خود دفاع می کنند. در هفته های اخیر [شهروندان] چندین روستا در مرز روژاوا به حزب اتحاد دمکرات (پ.ی .د) ملحق شده و با پ .ی .د برای بیرون راندن نیروهای وابسته به القاعده از سرزمینشان متحد شده اند.
تنها تعداد کمی از روزنامه نگاران و نیروهای کمکی [نیروهای حافظ صلح سازمان ملل ]، توانسته اند از زمان جنگ داخلی از روژاوا که در شمال سوریه واقع شده بازدید کنند. در حالی که این منظقه نسبتا امن تر است. ترکیه مرز خود را با سوریه بسته است و تنها راه ورود به سوریه از طریق شمال عراق است، درحالی که حکومت نیمه خود مختار اقلیم کردستان از زمانی که پ.ی.د کنترل بسیاری از مناطق استان حسکه را در تابستان ۲۰۱۲ در دست گرفت در رفت و آمد ها به این منطقه محدودیت های زیادی اعمال کرده می کند. من خوش شانسم که یکی از آن تعداد کم بودم [که شامل این محدودیت نشدم].
روسای مشترک حزب پ .ی. د صالح مسلم و آسیه عبدالله مرا برای اقامت یک هفته ای در روژاوا دعوت کرده بودند. از من در خصوص مشاهداتم از سازمان مدافع زنان که مراقب خانواده های آواره هستند سوال کردند و درخواست کردند که به آنها در رابطه با مشارکت یک زن به نمایندگی از زنان کرد سوریه در کنفرانس ژنو دو که در پایان ژانویه برگزار میشود کمک کنم.
بعنوان یک مدافع حقوق بشر بین المللی و مدافع حقوق زنان و به خصوص زنان بیوه در جنگ، آنچه را در مورد پ.ی .د دیدم و آموختم من را تحت تاثیر قرار داد. یک حزب کاملا زنانه به نام اتحادیه ستار وجود دارد و این تنها مختص به پ.ی.د نیست بلکه همه انجمن های سیاسی، آموزشی، پزشکی، نظامی، پلیس، خدمات اجتماعی ومالی همواره به صورت دو مدیریت، یک زن و یک مرد اداره می شود. روشی عالی که تضمین کننده برابری جنسیتی در میان اقشار مختلف جامعه از مقامات رده بالا تا مردم عادی است.
در هر شهر و روستایی خانه زنان وجود دارد. مکانی برای زنان و دختران که در مواجه با اشکال مختلف خشونت مبتنی بر جنسیت، قتل های ناموسی، استرس پس از حادثه [تروما ] و مشکلات سلامت جسمی و روانی تدارک دیده شده است، مکانی که می توانند از مشاوره، حفاظت و سرپناه بودن آن استفاده کنند. خشونت خانگی بویژه در بین آوارگان داخلی گسترده است و بسیاری از زنان قربانی خشونت جنسی شده اند، هرکسی که من ملاقات کردم، یا تجربه مرگ یکی از نزدیکانش را در جنگ و یا آدم ربایی و شکنجه آنها در زندان را داشت.
خانه های زنان، آکادمی زنان، خانه شهدا و انجمن مادران صلح همه با هم برای رسیدگی و [مبارزه] با به این خشونت بومی بدون هرگونه کمک خارجی و به طور کاملا داوطلبانه فعالیت می کنند. همانقدر که جنگجویان و نیروهای نظامی کُرد در رسیدن روژاوا به آرامش نسبی موثر بودند آنان نیز تاثیر داشتند و در حال حاضر نیز که اعلام استقلال کرده اند همانگونه باقی خواهند ماند.
در حالی که روژاوا منطقه امنی در سوریه باقی مانده است اما [نباید فراموش کرد که] این آرامش نسبی است. این است که به طور مداوم برای حفظ مرزهایشان در حال جنگ می باشند و دیگر چنین نیست که تنها در برابر رژیم اسد که دهه ها شهروندان کُرد را مورد شکنجه و آزار قرار داده است بجنگند، بلکه در حال حاضر در برابر مزدوران القاعده، دولت اسلامی شام و عراق و جبهه النصر و دیگر وابستگان القاعده نیز می جنگند. من زن کردی را دیدم که از تجاوز دسته جمعی به من گفت “پس آنگه شوهران و برادارانمان را به ضرب گلوله کشتند، در تابستان فتوایی از سوی امیر صادر شد که در آن تجاوز به زنان کرد حلال اعلام شده بود، چرا که به گفته آنها کردها کافر و نامقدس بودند.
درآخرین روزهای اقامت در روژاوا، پس از دیدار با بازمانده های از قتل عام ها و آوارگان که از روستاهایشان به اجبار کوچ کرده بودند، من به بازدید از مرکز آموزش ی.پ.ژ ( واحدها مدافع زنان ) دعوت شده بودم. این مرکز از سال ۲۰۱۱ راه اندازی شده است و بعنوان شبه نظامیان عضو پ. ی .د و در شاخه زنان ی .پ.گ فعالیت می کنند. آنها در طی یک ماه به فراگیری آموزش های ایدئولوژیک ( که از رهبر زندانی پ.ک.ک عبدالله اوجلان است) پرداخته و طی همین مدت با تاکتیک ها و استراتژی نظامی آشنا می شوند، که در حال حاضر دفاع از روستاها در مرزهای روژاوا در برابر حملات جهادگران القاعده را برعهده دارند.
این زنان جوان در دوره های آموزشی با اسلحه مهارت به دست می آورند و در هفته های اخیر موفق به دفع تهاجم ها و بازپس گیری روستایی که قبلا از دست داده بودند شدند. تراژدی آنجاست که بسیاری از آنها برای محافظت از سرزمینشان کشته میشوند. بنابراین قبل از پایان سفر و ترک کردن روژاوا به بازدید از آرامگاه شهدا در مرز ترکیه رفتم. جایی که من رفتم حدود ۱۲۲ گوروجود داشت که متشکل از زنان و مردان جوانی بود که از ژوئیه گذشته در درگیری با القاعده کشته شده بودند. مترجم من، یک روزنامه نگار ۲۲ ساله بود و وقتی به یکی از گورها رسیدیم صورتش غرق در اشک شد. در آن بهترین دوست اش خفته بود. آشنایی آنها به دوران کودکی شان باز می گشت.
من می ترسم این جنگ تا پایان عمر من به پایان نرسد و چندین دهه ادامه داشته باشد. با این حال، برای من مشخص است که با اعلام استقلال روژاوا در این ماه، آرزوی کُردها برای حق تعیین سرنوشت به سرعت در حال تبدیل شدن به یک واقعیت بر روی زمین است ـ و اینکه آیا از سوی کشورهای همسایه و متحدانشان به رسمیت شناخته می شوند یا نه [مشخص نیست].
بیشتر از این، روژاوای در حال توسعه را به عنوان یک نمونه مترقی برای برابری جنسیتی، آزادی های قومی و مذهبی و دمکراسی مشارکتی یافتم؛ و برخلاف آن چیز که در منطقه دیده ام این پتانسیل را دارد که عدالت اجتماعی را نهادینه کند و بسا گسترده تر از اصلاحات پیشنهاد شده توسط اپوزیسیون نیز می باشد. با توجه به حمایت های مردمی گسترده ای که وجود دارند از متحدان اندکی برخوردار می باشند. این یک واقعیت است که با توجه سرسختی و تلاش مداوم آنها دیر یا زود ایالات متحده، انگلستان و دیگران را مجبورخواهد کرد در خصوص تاریخ و سرزمینشان بنویسند.