اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

تغییر توده در مقیاسی عظیم در پیوند با جنبشی عملی:

هیوا کلهر
منتشر شده در نشریه راه سرخ شماره 14

تغییر توده در مقیاسی عظیم در پیوند با جنبشی عملی:     

                                                                                                   “هیوا کلهر”

در آستانه ی اعتراضاتِ اقشار وسیعی از مردم مناطق مختلف ایران، اعم از اعتصابات سراسری و وسیع کارگران و زحمتکشان در تیر ماه سال جاری، و نیز اعتراضات اصناف گوناگون چون دامداران و کشاورزان و باغداران در اصفهان به بی آبی و نیز خشکی زاینده رود، و همچنین اعتراضات جاری مردم خوزستان و خلق عرب در پیوند با خلق لر در خصوص بحران بی آبی و خشکی رودخانه ها و از بین رفتن مزارع به تَبَعِ بی آبی،
و نیز در موازات آنها اعتراضات ناشی از بحران سیل  بلوچستان و کرمان و بی توجهی حاکمیت به بازسازی و خدمات رسانی به حادثه دیدگان،
در کنار حمایت اقشار وسیع مردم از اعتراضات (اعم از اعلام حمایت هنرمندان و ورزشکاران و معلمان و فعالین مدنی و سیاسی از جناح های مختلف اپوزیسیون رژیم و‌…) ،
آنچه که به عنوان نتیجه ی قطعی و غیر قابل انکار جریانات توده ای و خودبخودی اخیر می توان به آن اشاره کرد، این است که توده های محروم ایران اینک نسبتا آگاهند که عایدی توده ی فرودست ایران و خلق های تحت ستم ایران، طی چهل سال حاکمیت رژیم جلاد جمهوری اسلامی، علی رغم وجود ثروت سرشار طبیعی و تنوع منابع زیست محیطی، چیزی جز فقر و استثمار هرچه بیشتر فرودستان و تخریب کلان محیط زیست به انحاء مختلف و سرکوب و جنگ و دامن زدن به بحران های بین المللی و بویژه دخالت در خاور میانه با شعار های پوچ مذهبی نبوده است، تا به حدی که پس از گذشت چهاردهه از انقلاب ۵۷،
توده های تحت ستم، از تهیه ی ابتدایی ترین لوازم و مایحتاج معیشتی خود، از آب و برق و هوای سالم گرفته، تا خدمات بهداشتی و پزشکی و حتی نان ! باز مانده اند و هرچه از عمر این رژیم جنایتکار می گذرد، به حجم صفوف فرودستان و محرومان اضافه می گردد.
در این میان جناح های مختلف درون حاکمیت به طرق مختلف سعی در به انحراف کشاندن مبارزات ماهیتا طبقاتی و اخبار متاثر از این وقایع هستند، به گونه ای که مثلا رژیم، اخیرا با توسل به روحانیتِ تحت امرِ خود، مضحکه ی برخورد با سگ گردانی و حُرمتِ نگه داشتن حیوانات خانگی را می سازد تا بلکه از طریق دست گذاردن بر نقاط ضعف خرده بورژوازی و دغدغه های سانتیمانتال آن، بتواند تیتر اخبار روز را علیه فرودستان، تسخیر کرده و اخبار و گزارش اعتراضات طبقاتی را به حاشیه براند‌‌.
یا در نمونه ای دیگر جناح اصلی حاکمیت، بحران های طبقاتی و درونی رژیم را به گُرده ی جناح دیگری از حاکمیت که انقضای کابینه اش نزدیک است، انداخته و سعی در توجیه کاذب بحران دارد.
در این میان اپوزیسیون های دست راستی سلطنت طلب و ناسیونالیست و مذهبی یا اپورتونیست های چپ و راست، بدون ذره ای نقش در سازماندهی یا آگاهی بخشی به توده های تحت ستم، به طرق مختلف سعی در مصادره ی جریانات مردمی داشته و رقابت تنگاتنگی در عرصه ی نفوذ و هژمون شدن در اعتراضات و اعتصابات را که برایشان به مثابه ی جنگ قدرت است، دارند

برخی ازین جریانات صرفا با حمایتِ مغرضانه ی رسانه های سرمایه داری لندنی یا امریکایی، منافع بورژوازی غربی را دنبال نموده، بی آنکه حتی این جریانات ذره ای مداخله ی می دانی در وقایع اخیر داشته باشند و برخی دیگر نظیر مجاهدین که فاقد مقبولیت و یا پایگاه توده ای امروزی بوده، از طریق عملیات پراکنده نظامی کور و اقدامات آنارشیستی تحت عنوان کانون شورشی، قصد مصادره ی اعتراضات مردمی و کسب قدرت سیاسی را دارند.


در این اثنا، از آنجا که تشکل یابی و سازمان یافتن در راستای کسب قدرت سیاسی، اساسا برای طبقه کارگر باید باشد و نه ایدئولوژی ای خاص، و ایدئولوژیِ مارکسیسم(کمونیزم) نیز تنها تسریع بخش این تشکل یابی و کسب قدرتِ طبقه ی کارگر میباشد ،
بنابراین در حال حاضر وظایف نیروهای کمونیست ایجاب می کند که علاوه بر اعلام حمایت رسمی از مطالبات و اعتراضات توده های فرودست، با داشتن حضور میدانی، سازماندهی هرچه بیشتر، افشاگری علیه رژیم و آگاهی بخشی از طرق مختلف به توده های معترض در جهت رادیکالیزه کردن اعتراضات علیه اساسِ رژیم حاکم و تدارک برای تسهیل اقدامات قهرآمیز و مسلحانه توده ها در جهت سرنگونی طبقه ی حاکم بوسیله انقلاب طبقاتی،با قدرت تمام عمل کنند.
همانگونه که آموزگار پرولتاریا، کارل مارکس اشاره میدارد: “برای آنکه این آگاهی کمونیستی در مقیاس توده ای ایجاد شود و همچنین برای توفیق خود هدف،باید خود مردمان در مقیاسی عظیم تغییر کنند و این تغییر تنها با جنبشی عملی و انقلاب رخ می دهد.انقلاب نه تنها به این دلیل ضروری است که طبقه حاکم به هیچ شیوه دیگری ساقط نمی شود بلکه چون تنها در انقلاب، طبقه ی سرنگون کننده(کارگر) می تواند خود را از نکبتِ انباشته شده ی گذشته خلاص کند تا بتواند جامعه را بازسازی نماید”

بنابراین توده های فرودست باید بدانند که فقط یک اقتصاد سوسیالیستی (جامعه گرا) و با الغای طبقات است که استثمار انسان از انسان پایان می یابد‌.
و سوسیالیسم بیشتر در روشی که باید اجرا شود، جلوه گر می شود و تنها می‌تواند از طریق یک اتحاد طبقاتی عملی شود و از طریق انقلابی صورت می‌گیرد که از یک ‌سو اقتدار شیوه‌ی تولید، دادوستد و سازمان اجتماعی رژیم سابق را سرنگون کند، و از سوی دیگ، ویژگی جهانی و انرژی طبقه ی کارگر و فرودستان را، که برای تصاحب قدرت الزامی است، رشد و گسترش دهد.
و در نتیجه طبقه ی فرودست و کارگران، به این وسیله است که خود را از هر آنچه که از موقعیت‌ قبلی‌اشان در جامعه به او چسبیده شده است، خلاص می‌کند.

زنده باد سوسیالیسم راه رهایی بشر

“هیوا کلهر”

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.