اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

تحلیلی از چهاردهمین دوره “انتخابات” ریاست جمهوری

نمایش چهاردهمین دوره انتخاباتی ریاست جمهوری رژیم که طراحی شده بود تا هوائی  تازه بر حیات نیمه جان نظام اسلامی بدمد، با تحریم گسترده مردم به سرانجام رسید و پروژه کشاندن مردم به پای صندوقهای رای و ساختن حماسه ای در تائید سیاستهای ضد مردمی رژیم کشتار و جنایت،  با “نه” ی بزرگ توده های مردم مواجه شد.

زمینه ها

رژیم جمهوری اسلامی با بحران ها و مشکلات عدیده ای روبرو است .تداوم بحران اقتصادی، افزایش مداوم سطح تورم، بیکاری گسترده جوانان، سطح پائین دستمزدهای شاغلین، گرانی بی سابقه مسکن، بهداشت و دارو و سایر نیازهای اولیه زندگی،  تشدید استثمار کارگران با رواج دادن قراردادهای موقت و سفید امضاء، تعویق در پرداخت حقوق و دستمزد های بخور و نمیر، پولی شدن آموزش و پرورش و بهداشت و درمان، تخریب محیط زیست بخاطر سود اندوزی صاحبان سرمایه در همدستی با قدرت مداران ، همزمان فساد گسترده در دستگاه دولتی، تشدید تحریم های اقتصادی، تداوم جنگ غزه و خطر درگیری مستقیم با رژیم نژاد پرست اسرائیل و امپریالیسم آمریکا، تشدید رقابت های ژئوپلتیک بر متن تحولات و صف بندیهای جدید در عرصه جهانی و از سوی دیگر اعتصابات و اعتراضات کارگران و زحمتکشان و خیزشهای متعدد سالهای اخیر، از جمله خیزش گسترده زن – زندگی – آزادی و احتمال خیزشهای گسترده دیگری که میتواند به حیات رژیم نقطه پایان بگذارد، مجموعه ای از بحرانها ئی هستند که حاکمیت را با چالشهای مهمی مواجه کرده است و رهبران رژیم با استفاده از مرگ رئیسی جلاد فرصت را غنیمت شمردند تا بلکه با جابجائی مهره های سر سپرده خود افکار عمومی را که  اکثریت بسیار بزرگی از آن خواهان بر افتادن جمهوری اسلامی با هر دسته و جناح اش هستند، فریب داده  و آنها را به تغییراتی از بالا امیدوار سازند .

مسعود پزشکان در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری و نیز مجلس دوازدهم نتوانست از فیلتر شورای نگهبان خارج شود و رد صلاحیت شد . اما این بار بر متن تحولات جامعه  و بویژه  تعمیق شکاف عظیم و پر ناشدنی بین توده های مردم و حاکمیت و نیز تحولات در سطح منطقه و جهان  دستگاه رهبری نظام حاکم  صلاح را در آن دید تا با به میدان آوردن دو باره اصلاح طلبان حکومتی که تشت رسوایی شان پیش از این برسر هر بامی زده شده است، این امید کاذب را بوجود آورد که  گویا  “کشتی بان را سیاستی دگر آمده است” در آستانه انتخابات فرمایشی با به میدان آمدن فرصت طلبانی نظیر خاتمی و دیگر اصلاح طلبان حکومتی و با بکار انداختن کار زاری گسترده  و تبلیغاتی سازمان یافته و مهندسی شده خواستند به این توهم دامن بزنند که آزادی  و حق انتخاب در این کشور استبداد زده زیر حاکمیت ارتجاع مذهبی و مافیای قدرت و ثروت نیز وجود دارد و اصلاحاتی  به نفع توده های مردم در چهارچوب این حاکمیت بمثابه یک پروژه برای تغییرات از بالا در دستور روز است.

دولت پزشکیان و چشم انداز

 مسعود پزشکیان بعد از در آمدن نام -اش از صندوقهای انتخاباتی با گفتن این که  ” از مقام رهبری تشکر میکنم که اگر ایشان نبودند فکر نمیکنم اسم ما براحتی از این صندوق ها در میامد”،  به روشنی اعلام کرد که  در واقع نشستن او بر صندلی ریاست جمهوری  محصول تدبیر و تصمیم رهبری بوده و اعلام کرد که تصمیمات اصلی همچنان  توسط بیت رهبری گرفته میشود و رئیس جمهور در این باب کاره ای نیست . البته اظهارات مکرر مسعود پزشکیان در این باره که در جمهوری اسلامی تصمیمات ولایت فقیه حجت است، راز نهفته ای نیست واین را همگان میدانند . ولی اعتراف او به این واقعیت در تبلیغات انتخاباتی خود، بر باد بودن وعده وعید های او و نمایشی بودن انتخابات را برای هر کسی ولو از نا آگاه ترین بخش جامعه، بوضوح آشکار میسازد .  طبق روال نه تنها اعضای کابینه او بویژه پست های کلیدی از سوی رهبری تعیین خواهند شد، بلکه عمده سیاست های اقتصادی اجتماعی و سیاست خارجی نیز توسط وی تعیین خواهد گردید . بنا براین انتظار این که  با رئیس جمهور شدن مسعود پزشکیان تحولی مثبت و هرچند جزئی در فضای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور به نفع توده های مردم و بویژه کارگران و زحمتکشان بوجود خواهد آمد، انتظاری بیهوده و بی ثمر است .  اما مهمترین ماموریت وی  آرام کردن اوضاع بحرانی جامعه و فرو نشاندن خشم  و نفرت توده های مردم، توهم آفرینی  در باره سو گیری اصلاح طلبانه رژیم  و جلوگیری از خیزشهای  است که این بار با حضور قدرتمند کارگران و زحمتکشان میتواند حیات و ممات مافیای بر قدرت نشسته را تهدید بکند.

واقعیت این است به جز آن اقلیتی که طبق آمارهای رژیم در این انتخابات شرکت کرده و به جلیلی رای دادند اکثریت توده های مردم بعلاوه آنهائی که با اجبار و یا با توهم اصلاحاتی هر چند جزئی  و گزینه انتخاب بدتر بجای بدترین، به پای صندوقهای رای رفته و به سعید پزشکیان رای دادند، همگی خواهان سرنگونی نظام حاکم و تغییرات بنیادی در ساختار اقتصادی سیاسی و اجتماعی ایران هستند .

توهمی بی پایه به پروژه ای ناممکن

عده ای را بر این گمان است که گویا اوضاع منطقه و جهان و شکاف پر ناشدنی بین حاکمیت و مردم و بحرانهای متعدد لاینحل جامعه، راس نظام را ناگزیر از قبول اصلاحاتی  از بالا کرده است و آنها خواهند توانست با مشارکت دادن بخشهای معتدل خود و جناح های موسوم به اصلاح طلب، شکاف بین حاکمیت و توده مردم را کاهش داده و از بحرانهای دامنگیر خود به سلامتی  عبور کنند … البته این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که فشار بحرانهای متعدد داخلی و خارجی بویژه تغییرات مهمی که در بطن جامعه و لایه بندیهای مختلف آن بوجود آمده است و جنبشهای متعدد اجتماعی و خیزشهای عظیم سالهای اخیر و ناتوانی حاکمیت در مهار و حل آنها در شرایطی که حاکمیت مشروعیت خود را از دست داده و انتخاب جانشینی برای خامنه ای نیز در پیش است، نگرانی های اصلی روحانیت و طبقه حاکم  را تشکیل میدهد . از این روی فشار جنبشهای اجتماعی از پائین بسیاری از نخبگان و رهبران رژیم را باین نتیجه رسانده است که  برای حفظ نظام تغییراتی در نحوه اداره کشور بوجود آورده و تا جائیکه میتوانند حکومت مشروعه ای که مورد تنفر و انزجار مردم است را مشروط و حکمرانی را با ضروریات روز هماهنگ نمایند . این تحولات در درون نظام حاکم و در تحلیل و ارزیابیهای بسیاری از استادان دانشگاه ها و کارشناسان  و رهبران فکری جناح های در قدرت و حتی مخالفین آنها قابل رویت و مشاهده است و میتوان حدس زد که در فقدان آلترناتیو قوی و جایگزین به نمایندگی از توده های مردم، چنین گزینه ای میتواند به عنوان گزینه مناسب برای طبقه حاکم، ازجمله بخش بزرگی از بوروکراسی ، تکنوکرات ها و روحانیت و نظامی ها مقبولیت یافته و به عبارتی آخرین راه چاره باشد . اما کیست که نداند در شرایط مشخص کنونی، علاوه بر ناممکنی حل بحرانهای اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و زیست محیطی و خارجی در چهار چوب نظام حاکم که از اولیه ترین شروط هر تحول و اصلاحی در وضعیت فعلی محسوب میشود، میان طبقه حاکم و نظام سرکوب گر و چپاولگر و رهبران آنها با توده های مردم ایران دریائی از خون و جنایت و کشتار و شکنجه قرار دارد که با این تغییرات محو شدنی نیست . و پراکندن امکان عملی چنین توهمی خود مقابله با گسترش مبارزات توده های مردمی است که تا کنون با جان فشانی های بسیار گامهای بزرگی در راه پایان دادن به کل حاکمیت اسلامی با تمامی دسته ها و جناح های آن برداشته اند.

جنبشهای اجتماعی و وظائف ما

اوضاعی که بعد از تشکیل دولت پزشکیان قابل تصور است، تشدید تضادهای درون دستگاه حاکم و ناتوانی دولت او در پیشبرد سیاست های حداقلی است که نه تنها در جریان تبلیغات انتخاباتی بخورد مردم داده است بلکه همچنین ناتوانی در انجام اقداماتی است که جناح های پشتیبان او در ساختار نظام سرمایه داری ایران از وی انتظار دارند. دولت پزشکیان بهبود وضعیت اقتصادی را به تعامل با غرب، برداشتن تحریم ها ، حمایت از بازار آزاد و مقررات زدائی بیشتر از بازار کار، انجماد دستمزد ها و همچون گذشته به توانائی سرکوب جنبشهای اعتراضی گره خواهد زد . اگر در توان داشته باشد ممکن است برای جلب بخشی از اقشار متوسط جامعه به دادن امتیازاتی هر چند کوچک دست زند و اما قادر نخواهد بود اقدامات اقتصادی و سیاسی ضرور را در راستای بهبود وضعیت رفاهی انبوه کارگران و زحمتکشان انجام داده و در عرصه سیاست داخلی گشایشی  در راستای ازادیهای سیاسی و مدنی بوجود آورده و تعامل در خارج را پیشه کند . و درنهایت پاسخ او به رای دهندگان اش و به جامعه از باب اینکه چرا به وعده های -اش عمل نکرده و نمیکند و در به همان پاشنه میچرخد؟ همچون اسلاف اش خاتمی و روحانی این خواهد بود که ” رئیس جمهور کاره ای نیست”!

در چنین شرایط  و اوضاع و احوالی، جنبشهای اجتماعی بویژه پیشروان و پیشاهنگان آنها اگر قرار است به پیشروی خود ادامه دهند و رژیم را قدم به قدم عقب برانند، لازم است با نبض تحولات اجتماعی هماهنگ عمل کرده و مطالبات اقتصادی و سیاسی فر اختری را طرح و توده های بیشتری را به میدان مبارزه فرا بخوانند . به روی کار آوردن مسعود پزشکیان و وعده و وعیدهائی که به مردم داده است زمینه مناسبی برای گسترش جنبشهای اعتراضی  بوجود آورده است،  باید پروژه رژیم را برای نجات خود به امکانی برای گسترش مطالبه گری بیشتر، کنش گری اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی  بر علیه حاکمیت فریب و سرکوب تبدیل کرد . در عین حال فراموش نکرد که سرانجام این مبارزه را نیرو، تدارک، سازماندهی و برنامه راهبردی و تاکتیک های هوشمندانه و عملی در عرصه های مختلف مبارزه تعیین میکند . تجربه  انقلاب 57 خیزشهایی نظیر 76 ، 88 ، 96، 98 بویژه خیزش “زن – زندگی – آزادی در 1401  و ده ها مورد مشابه دیگر در سایر کشورها، مبین این واقعیت انکار ناپذیر است که بدون وارد شدن طبقه کارگر متحد و متشکل در عرصه مبارزه اقتصادی و سیاسی و نیز بدون متحد شدن جنبشهای اجتماعی گوناگون در جبهه ای انقلابی،  و در غیاب یک نیروی رهبری کننده ،  پیروزی قطعی بر طبقه حاکم و قدرت سیاسی آن که با تلفیق دین و دولت بر جامعه حکمرانی میکند، امکانپذیر نیست. با این وجود نباید از آن عادات و احساسات خورده بورژوائی پی روی کرد که با هر اعتصاب کارگری و یا خیزش توده ای موقعیت انقلابی را نتیجه میگیرد، اما در عین حال کارگران و زحمتکشان را به مبارزه برای تحقق خواستهای اقتصادی و صنفی فرا میخواند . ارزیابی اشتباه از شرایط مشخص و  اعلام شعارهای بظاهر رادیکال اما غیر عملی جز ایجاد بی اعتمادی به پیش گامان جنبش و دامن زدن به یاس و نا امیدی در میان  توده مردم نتیجه دیگری در بر ندارد  . ما اکنون نه در موقعیت انقلابی  بلکه در مرحله رو به اعتلای مبارزات مردم  قرار داریم  که با فراز و نشیب و افت و خیزهائی همراه است و هنوز با اعتلای انقلابی کامل و سپس بحران انقلابی و گذار به موقعیت انقلابی فاصله ای زیاد وجود دارد و برای واردشدن به چنین موقعیتی باید از هم اکنون تدارک دید و آماده شد . زمانیکه اعتلای انقلابی به موقعیت انقلابی فرا بروید، در چنین شرایطی  فراخوان اعتصاب عمومی، قیام مسلحانه و تشکیل ارتش انقلابی  یگانه وظیفه ای است متناسب با موقعیت انقلابی حاکم بر سپهر سیاسی کشور، باید در دستور روز قرار گیرد تا پیروزی قطعی بر نظام ارتجاعی حاکم و به دست اوردن آزادی و حق تعیین سرنوشت را تضمین کند.

در راستای این چشم انداز و ایجاد امکانات و شرایط کافی برای وقوع و پیروزی انقلاب اجتماعی ، تلاش برای وحدت جنبش کمونیستی و تحزب طبقه کارگر در یک حزب انقلابی مسلح به تئوری سوسیالیسمِ علمی و تلاش برای اتحاد جنبشهای انقلابی در یک جبهه متحد با جهت گیری ضد سرمایه داری بمنظور عقب راندن رژیم و متحد کردن نیروی کار و زحمت در شرایط مشخص تحول اقتصادی اجتماعی و سیاسی امروز کشور ما از وظائف مبرم کارگران آگاه به منافع طبقاتی خود و پیشگامان جنبشهای انقلابی محسوب میشود . تاکتیک تشکیل جبهه انقلابی متشکل از جنبشهای اجتماعی موجود در جامعه، نظیر جنبش کارگری ، زنان، خلق های تحت ستم و استثمار ، دانشجویان ، جوانان، زحمتکشان روستاها، هنرمندان و نویسندگان و معلمین و استادان دانشگاه ها و تمامی زحمتکشانی که زیر ستم و استثمار و زور و سرکوب و تبعیض و نابرابری قرار دارند، و برای تحقق اهداف و خواسته های شان مبارزه میکنند، میتواند توازن قوا را به نفع جنبش انقلابی تغییر دهد و امکانات و قدرت واقعی و نیروی لازم برای سرنگونی  انقلابی نظام حاکم  را گردهم آورده و پیروزی بر دشمن غدّار را تسهیل و تضمین کند .

یدی شیشوانی – تیر 1403

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.