سایت فدائی، ارگان رسمی سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
به بهانه روزجهانی کودک
یازدهم خرداد ماه روزجهانی کودک بود.نگاهی به وضعیت کودکان درجهان کنونی ما نشان میدهد که برغم رشد و پیشرفت حیرت انگیز تکنولوژی ووسائل تولیدوارتباط جمعی که دنیارا به یک دهگده تبدیل کرده است اما هنوز چشم اندازی برای رهائی کامل کودکان اززیربار ستم واستثمار وفقر و آوارگی ،کودک آزاری وسایر ناهنجاریهای اجتماعی وجود ندارد.به موازات عمیق ترشدن شکاف طبقاتی درجهان کودکان بسیاری ازطبقات محروم دراقصی نقاط جهان درفقر و نداری وجنگ وآوارگی دوران کودکی خود راسپری میکنند.آنها درکارگاه ها، منازل،مزرعه ها و میدانهای جنگ و خونریزی فنا مشوند،شبانه روز درخیابانها و داخل زباله ها برای یافتن قوت لایموت وول میخورند و بارها مورد استثمار شدید، و آزار و اذیت جنسی قرارمیگیرند.
درایران جمهوری اسلامی زده حقوق کودکان نه تنها بااستانداردهای جهانی همخوانی ندارد واصلا ازحقوقی برخوردارنیستند، بلکه حکومت مذهبی حاکم دربرابر رشد و اعتلای کودکان موانع متعددی را بوجود آورده است .درجمهوری اسلامی کودک مجبوراست ازقوانین ارتجاعی مذهبی و سنت های عقب مانده تحمیلی تبعیت کند،ازطفولیت حجاب اجباری و رفتارهای مترتب برآن را تحمل کند. کتب درسی مملو از خرافات وخرافه پرستی بخورد کودکان داده میشود.صدها هزارکودک بدلیل نداری ویا جوحاکم برمدارس ازتحصیل بازمیمانند و صد ها هزارکودک دیگر بنام کودکان کار دربدترین شرایط ممکن دوندگی میکنند تا قوت لایموتی بدست آورده وزنده بمانند. تضییق حقوق کودکان ،تداوم سنت های ارتجاعی دربخشهائی ازجامعه از یکسو و نبود قوانین ضروری ازسوی دیگر کودک آزاری را درمدارس ، خانواده ها و درسطح جامعه بیش از گذشته رواج داده است . بویژه کودکان اقشار فقیر و الی الخصوص مهاجران مورد تعدی و آزار و اذیت جسمی ، جنسی وروحی قرارمیگرند، بدون اینکه فریادرسی وجود داشته باشد.اکنون ناامیدی و تمایل به خودکشی وعارضه های روحی وروانی به نحو بیسابقه ای دربین کودکان، بویژه کودکان اقشار محروم وفقیر جامعه ومهاجرین گسترش یافته است .
یک فعال حقوق کودکان میکوید “برخی از مسئولان کودکآزاری را آسیبهای اولویتدار نمیدانند تا برای مقابله با آن تدبیری جدی بیندیشند و خود این دیدگاه بر رشد چنین خشونتهایی مؤثر است. لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان با توجه به کاستیها و ضعفهای قوانین فعلی در سال ۱۳۸۷ تدوین شد که بهرغم اینکه در سال ۱۳۹۰ به مجلس ارسال شده است، تاکنون معطل تصویب مانده است.” معاون پارلمانی رئیس جمهوربه جای پاسخگوئی به چرائی معطل ماندن لایحه حمایت ازکودکان، میگوید لایحههای دیگر درالویت است “امروز تکدیگری در شهرهای ایران بهقدری پولساز است که برخی از کودکان اتباع بیگانه را بهطمع سفر به تهران انداخته است. هرچند تمام این کودکان با پای خود قدم در این شهر هزاررنگ نمیگذارند و مافیای کودک کار آنها را به ایران و تهران روانه میکند. این کودکان در بدترین شرایط در خیابانها دستفروشی یا تکدیگری میکنند یا در اثر همکاری مافیای کودک کار و مافیای زباله سر از سطلهای پسماند شهر درمیآورند.”بر اساس آمار رسمی ۶۰ درصد کودکان کار متعلق به اتباع بیگانه هستند.” اینکه بخش مهمی از کودکان کار کودکان مهاجرینی هستند که ازهیچگونه حق شهروندی برخوردارنیستند واقعیت دارد ولی دراین مورد و دادن این آمارها سردمداران رژیم میخواهند با فراافکنی چنین وانمود بکنند که کودکان کار بیشتر مهاجرانی هستند که به انتخاب خود فرزندانشان را روانه بازار کار و زباله گردی و تکدی میکنند.این گونه استدلالها بیشتر جنبه نژادپرستی و مهاجر ستیزی آنهارا نشان میدهد . انگار که کودکان مهاجر خلق شده اند تا زباله گردی بکنند و مورد تعدی و آزار جسمی و جنسی و روحی قرار بگیرند و شب ها دربیغوله ها و جوب های اب و درمیان اشغالها بخوابند. با این وجود این فراافکنی ها طبق آمارهای رسمی بیش از ۲۰ هزار نفر کودک کار در تهران تأیید شده است. در آمار تخمینی سازمان جهانی کار در سال ۱۹۹۵ بیش از ۷۱٫۴ درصد کودکان بین ۱۰ تا ۱۴ سال در ایران از لحاظ اقتصادی فعال هستند. در سال ۱۳۷۵ حدود ۳۸۰ هزار کودک در سن ۱۰ تا ۱۴ سال در ایران کار ثابت داشتهاند. کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد بهسر میبرند. این کودکان میتوانند بهراحتی بازیچه دست بزهکاران حرفهای اعم از سارقان یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانههای فساد… قرار گیرند.” “مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهایاجتماعی وزارت آموزشوپرورش از وجود ۱۰ هزار دانشآموز معتاد و نیازمند درمان در کشور خبر داد.
مسعود فریدی، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، گفت: “در سال گذشته ۳ هزار مورد کودکآزاری به تأیید اورژانس اجتماعی کشور رسیده است و در مجموع ۸ درصد تماسهای مردمی با این مجموعه مربوط به موارد وقوع کودکآزاری در نقاط مختلف است”.
بهار نیوز، ۱۲ فروردینماه، نوشت: “آمارهای رسمی و دولتی ایران حاکی از این است که سالانه دهها هزار دختر و پسر زیر سن ۱۵ سالگی توسط خانوادههایشان وادار به ازدواج میشوند. شمار واقعی این کودکان در حقیقت بالاتر از این آمارها است. بسیاری از خانوادهها در ایران ازدواج در سنین پایین را ثبت نمیکنند یا بهصورت غیررسمی به ثبت میرسانند. طبق گزارش انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران شمار دخترانی که در زیر سن ۱۵ سال ازدواج کردهاند از ۳۳ هزار نفر در سال ۱۳۸۵ به ۴۳ هزار نفر در سال ۱۳۸۸ رسیده است؛ یعنی ۳۰ درصد افزایش در عرض سه سال.”
اینها نمونه هائی ازخروار هستند که درروزنامه های حکومتی انعکاس مییابند. چهل سال حاکمیت جهل و خرافه وسرکوب امروز برای بخش زیادی از کودکان و نوجوانان وضعیت اسفناکی رابوجود آورده است که جزباسرنگونی نظام حاکم و تغییرات بنیادی درجامعه امکان خلاصی از آن نیست .دراین میان فعالیت عناصر و جمعهائی که برغم موانع ایجاد شده توسط حاکمیت به دفاع از حقوق کودکان برخاسته اند قابل تحسین و پشتیبانی است .اینکه رژیم کودک ستیز حاکم فعالیت این گروه ها را محدود و یا با موانع مختلف مواجه میسازد وهیچ اصلاحی را برنمیتابد، واقعیتی است برهمه معلوم .اما فعالیت و تلاش این فعالین حقوق کودک به ارتقاء سطح آگاهی جامعه و بویژه آگاهی کودکان به حقوق خود یاری میرساندو وتلاش جمعی برای مطالبه آن را گامها به جلو ببرد.لذا تشکیل انجمن ها و گروه های مستقل حمایت ازحقوق کودکان بویژه کودکان کارو تلاش برای سازمانیابی و احقاق حقوق آنها ازجمله وظایف انسانهای پیشرو و آگاه وانقلابی محسوب میشود.
خ-ن-عمواوغلی