اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

آیانقطه پایانی  براین داستانهای غم انگیز خواهدبود؟

دختری 21 ساله ، درجامعه ای مردسالار  با قوانین مذهبی  هوس میکند تا بازی تیمهای محبوب اش راازنزدیک تماشا کند، همچون میلیونها دختر هم سن وسال خود درسرتاسر جهان . ا و با پوشیدن پنج شلوار و پیراهن رویهم   و با تیپ و قیافه ای غیراز آنچه که هست، برای تماشای  مسابقه فوتبال بین پرسپولیس و راه آهن وارد استادیوم صد هزار نفری میشود. تا اینجا شانس با وی یاری میکند و کسی  متوجه حضور یک دختر 21 ساله در میان صد ها هزار مرد حاضر دراستادیوم نمیشود . نیروی انتظامی که جای خوددارد  اگر ازدست آنها هم خلاص میشد  معلوم نبود که آیا ازدست مردسالاران نشسته برصندلی استادیوم هم خلاصی میافت ؟!

درمیدان فوتبال دختر بدون توجه به اطراف اش بازی را بدقت دنبال میکرد. درلحظه لحظه بازی آرزوداشت تا شادی خودرا بادیگران تقسیم کند مثل مردها فریاد بزند وتیم موردعلاقه اش راآنطورکه دل اش میخواهد تشویق کند. چیزی که دست زدن به آن با بازداشت و چه بسا خطر جانی مواجه اش میکرد. او این خطر را به جان خریده بود. بعد از شروع بازی  هوس کرد و از خوداش عکسی به یادگار گرفت  و بعد از اتمام بازی به همان سادگی آنرا درفضای مجازی منتشر کرد و نوشت « گفته بودم به ورزشگاه آزادی میروم و بالاخره آمدم » یعنی هدف اگزچه تماشای  مسلبقه بطور زنده واز نزدیک بود اما مبارزه و مقاومتی هم درکار بود « گفتم میروم بالاخره آمدم! »

کامنت ها پشت سرهم که سربه هزاران میزند نشان میدهد که تیر به هدف خورده و اینکه تنها نیست و هزاران هزار دیگر هم دراین هنجارشکنی همراهند و دل شان درآرزوی آزادی پرمیزند.  از تشویق  این دسته از کاربران که بگذریم ، از توهین و تهدید دسته دیگری از کاربران هم کم نداشت .

«باید این دختر هنجارشکن بازداشت شده و در مقابل ورزشگاه آزادی در قفس آهنی سوزانده شود تا درس عبرتی برای تمامی‌ بانوان فوتبال‌دوست نه تنها در ایران بلکه در کل جهان شود». این کامنت یک کاربر به نام «زینال بندری» است که در یکی از سایت‌های خبری برای او گذاشته‌اند. دختر از کامنت عکس گرفته و در اینستاگرامش منتشر کرده، کنار آن هم نوشته: «به کدامین جرم مرا می‌خواهند بسوزانند؟ به کدامین جرم می‌خواهند آتشم بزنند؟ شاید به جرم لذت تماشا و تشویق زنده تیمم! یا شاید بودن در میان مردانی که مرا ناموس می‌خوانند. همان مردانی که پایش برسد برای غیرتشان، به خاطر محافظت از جنس من خون می‌ریزند و جان می‌دهند».

بلی درست است ، مردانیکه  به خاطر ناموس آدم میکشند و خون میریزند ولی نه به خاطر محافظت از تو ، بلکه چون تورا ملک شخصی خود میدانند ، ضعیفه ای که  تحت انقیاد مالک اش است ، نه ،خیال نکنی که  ناموس پرستی او از جنس دوست داشتن و حمایت از حق و حقوق تواست ، نه عزیز  اشتباه نکن او درمحافظت از تو نیست که حاظر است برروی دیگری چاقو بکشد و حتی اورا بکشد . این دفاع از تو نیست بلکه دفاع از هویت و غبرت مردانه  خوداش است تحجر اندیشه ای که حضورتورا در با میان تماشلگران فوتبال هم برنمیتابد.

بالاخره ترس برجان اش میافتد . مگر نه اینکه هر روز صفحات  حوادث روزنامه ها پراست از آتش زدن ، کشتن و شکنجه ودارزدن  و یا خودکشی زنان ودخترانیکه  تحجر اندیشه و عمل حاکم بر بخش بزرگی از جامعه و قوانین و سنت های  را برنمیتابند و درچنبره  خرافات ، ناموس پرستی  و قوانین ارتجاعی مذهبی نیست و نابود میشوند.  دختر که بادریافت پیامهای تهدید آمیز ترس برجان اش نشسته است ، میگوید :« نه عضو حزب و گروه خاصی است نه هدفی را دنبال می‌کرده، فقط یک عاشق فوتبال است. در اینستاگرام خودش را «حانیه» معرفی کرده، نمی‌دانیم شاید هم نام دیگری دارد، به هر حال خودش را از هر گروه و دسته‌ای مبرا می‌کند. می‌گوید: «من اصلا نمی‌دانم عکس‌هایم چطور پخش شد. خواهش می‌کنم برای من حاشیه درست نکنید. من یک دختر معمولی از یک خانواده معمولی هستم».
درایران جمهوری اسلامی زده ما این نه اولین بار بوده ونه آخرین بارخواهد بود که زنان ودختران به خاطر  رفتن به استادیوم  و برای تماشای تیم مورد علاقه اشان و یا شرکت در جشنها و غیره ناگزیر اند ازجلد خوددرآیند و نرم ها وقوانین ارتجاعی و زن ستیز حاکم را دوربزند و بعد با دستگیری و توبیخ و زندان و جریمه وحتی باتهدید جانی و آتش زدن درجلوی استادیوم ها مواجه شوند. آری این هم نوعی از مقاومت ومبارزه است قابل تقدیر .این چندان مهم نیست که حتی بی هیچ هدفی وجز عشق به تماشای تیم موردعلاقه به این عمل دست بزنی درجای خود باارزش و تاثیرگذار است. اما تاوقتیکه جوانان ما ازتحزب و تشکل  فراری اند و انفراد منشی را جزء افتخارات خود میدانند و براثر تبلیغات و توصیه های دستگاه ارتجاع و امپریالسم از مبارزه انقلابی روی گردانند،متاسفانه نقطه پایانی درعرصه عینیت برتکراراین داستان ها نخواهد بود  .

خ/ن عمواوغلی

10 خرداد 1395

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.