اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

آنچه باید از سیاهکل آموخت

هدف از عملیات سیاهکل اغاز مبارزه مسلحانه و در نهایت توده ای شدن ان بمنظور ساقط کردن نظام سلطنتی بود . پیشاهنگان انقلابی با انجام عملیات سیاهکل به این امر اگاه بودند که عملیاتی در این سطح و در سطوح وسیعتر تنها از طرف پیشاهنگ انقلابی قادر به سرنگونی سیستم و درهم کوبیدن ماشین سرکوب دولتی نخواهد بود . بلکه هدف همانا شکستن فضای ترس و اختناق و غلبه بر جو ناامیدی بود که در بستر ان نسل جوان اموزشهای سیاسی را فرا گیرد . ایجاد یک سازمان انقلابی ، ترویج روح شجاعت در ابراز وجود سیاسی در جامعه ، و آماده سازی قیام مسلحانه توده ای هدف بزرگ چریکهای فدایی خلق را تشکیل میداد . کیست که منکر ان شود که قیام  بهمن ماه 57 ، در دقیقترین بیان خود ، بدون سیاهکل و فرهنگ مبارزه مسلحانه رواج یافته از طریق آن ، غیر ممکن بود . شرایط مبارزه و میزان نیروی متشکل و مبارز در سال 32 ، به مراتب مساعدتر از سالهای 50 بود . با اینحال ، این شرایط به سطح وقوع قیام توده ای و سرنگونی رژیم سلطنتی پیشروی نکرد . از آنجا که نیروی رهبری کننده ، فضای سیاسی و عادات توده های مردم ، از نقش و عملکرد شیوه های انقلابی تأثیر نگرفته بود . خلا شرایط ذهنی در این دوره توسط چریکها بخوبی پر گردید . سیاهکل در جامعه تحقیر شده و فضای ترس و خفقان غیر قابل تحمل ، روحیه جسارت و تعرض علیه صاحبان قدرت و ثروت را ترویج کرد . روی آوری گروههای متعدد به مبارزه مسلحانه و پیوستن هزاران نفر به مدافعین فعال و غیر آشکار آن در دوره رژیم سلطنتی ، این حقیقت را اثبات میکند . مبارزه مسلحانه نسل پیشرو فدایی ، به پیدایش جنبش نوین کمونیستی ، و ایجاد اعتماد دوباره به کمونیسم در جامعه ایران ، پس از سلطه فرصت طلبی و خیانت حزب توده انجامید . تشکیل سازمان فدایی و مبارزه فداکارانه چریکها ، دخالتگری انقلابی ، صداقت و روحیه فداکاری را ، بمثابه ارزشهای سیاسی – فرهنگی نوین ، در جامعه گسترش داد . آرمانخواهی کمونیستی که از طریق عملکرد  حزب توده بی اعتبار شده بود ، بازهم جای خود را بعنوان عنصر اصلی محتوای پراتیک انقلابیون کمونیست ، باز کرد . اینکه پس از سرنگونی رژیم سلطنتی ، چپ مبارز در ایران ، رادیکال ترین و فعالترین گرایش اپوزیسیون را شکل داد ، امری اتفاقی نبوده ، و تنها از مطالعه آثار مارکسیستی ناشی نشده بود . از آنجا که توده های مردم ، نه از طریق مطالعه کتاب ، بلکه از تجربیات روزمره در کشمکشهای سیاسی ، آشنایی و تماس با شیوه و میزان فعالیت ، تعهد ، جدیت و صداقت فردی مبارزین ، تاثیر میگیرند .
اگر قبول داشته باشیم که استراتژی جنبش انقلابی بایستی مراحل تثبیت مبارزه مسلحانه،  حمایت مادی و معنوی توده ها از جنبش و روی آوردن انها به مبارزه با حاکمیت را طی کند تا مبارزه مسلحانه توده‌ای گردد . انگاه در خواهیم یافت که سیاهکل به دنبال گسترش فضای اختناق و سرکوب رژیم پهلوی بعد از سالهای کودتای سال 32 و انگاه اصلاحات ارضی سال 42 توانست علیرغم شکست نظامی در این نقطه از شمال کشور به دستاوردهای عظیم سیاسی دست یابد که بعد از گذشت 8 سال در بهمن ماه 57 به استراتژی خویش و توده ای کردن مبارزه مسلحانه دست یافت . اگر در سیاهکل قدر قدرتی رژیم به چالش کشیده شد و در نزد افکار عمومی زیر سئوال رفت در طی هشت سال استمرار آن جزیره ثبات و آرامش امپریالیسم را متلاطم نمود و در 21 و 22 بهمن ماه 57 همراه با قیام مسلحانه توده ای ضربات خرد کننده خویش را بر پیکر ماشین سرکوب رژیم ستم شاهی پهلوی فرود آورد . در حالی که قیام بر علیه رژیم پهلوی به پیروزی رسیده بود اما امر انقلاب ناتمام ماند و دستگاه ارتش و دیگر ارگانهای سرکوب سیستم سرمایه داری حاکم کماکان به حیات خویش ادامه دادند و در خدمت سیستم جدید حاکم در آمدند تا با سازماندهی مجدد خویش تهاجمات گسترده علیه دستاوردهای دمکراتیک توده ها را در چهار گوشه میهنمان آغاز نمایند . همین امر ما را در درک عمیقتر از بینش رفیق کبیر بیزن جزنی در مورد نقش محوری تاکتیک مسلحانه یاری میرساند انجا که رفیق جزنی میگوید :
«همان طور که تا امروز تاکتیک‌های نظامی محور مبارزه ما بوده، در آینده نیز این تاکتیک‌ها نقش عمده را در گسترش و تکامل جنبش بازی خواهد کرد. حتا اگر در شرایطی تاکتیک‌های سیاسی امکان گسترش فوق العاده پیدا کند باز تاکتیک‌های نظامی و جریان‌های مسلح جنبش اهمیت محوری و نقش استراتژیک خود را حفظ خواهند کرد.»
از نظر رفیق بیژن اساسی ترین عوامل تعیین شیوه های مبارزه عبارتند از (( 1- اوضاع اجتماعی و اقتصادی و ساختار طبقاتی جامعه و تعیین مسیری که جامعه در حال طی آن است . 2- اوضاع اجتماعی – سیاسی جامعه که عبارت است از تعیین تضاد اصلی جامعه ، شکل حاکمیت و اقدامات طبقات حاکم و امپریالیسم ، میزان قدرت و سازماندهی رژیم ، کمیت و کیفیت جریانات و سازمانهای مبارز توده ای . 3- شرایط روحیه توده های مردم ، میزان تحرک و شهامت و روحیه انها برای تهاجم ( و یا روحیه تسلیم و نا امیدی انها ).4- رسوم و اشکال مبارزاتی که توده ها از گذشته تاریخی تا حدودی نزدیک در مبارزه علیه دشمن به کار برده اند . 5- اوضاع سیاسی جهانی و منطقه ای ، کیفیت توازن قوا و عوامل مثبت و منفی در جنبش و آن اشکالی که مبارزه توده های دور و نزدیک سطوح مختلف توده ها انرا تجربه نموده اند .))
در حالی که تاکتیک‌های سیاسی می‌تواند نیروهایی را به مبارزه برضد رژیم بکشاند، تداوم این مبارزه و به کار گرفتن آن در راه سرنگون ساختن دستگاه حاکمه از طریق تاکتیک‌های نظامی به دست می آید . گسترش و تکامل مبارزه توده‌ها از مراحل اقتصادی و سیاسی به مرحله نظامی مستلزم ادامه و رشد مبارزه مسلحانه است . اگر در فردای پیروزی قیام سنت مبارزه مسلحانه توده ها را در کردستان – ترکمن صحرا به رویارویی با رژیم کشاند در دیگر نقاط ایران نیز پیشاهنگ انقلابی در جهت توده ای کردن مبارزه مسلحانه میکوشید رژیم قادر نبود با ارگانهای سرکوبی که در جریان قیام ضربات جدی متحمل شده بودند جنبش خلقهای ترکمن صحرا و کردستان را سرکوب نماید .
تلاش پیشاهنگ انقلابی در این دوره در این بود که میتوانست با بکارگیری مبارزه مسلحانه در کوه در مناطقی نظیر کردستان و بلوچستان و ترکمن صحرا که توده ها مستقیما به میدان امده بودند همراه با مبارزه مسلحانه در شهر در دیگر نقاط کشورمان حیات حاکمیت نوپا را نابود کرده و انقلاب را به انجام برساند .

سیامک

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.