اتحاد فدائیان کمونیست
کار ، مسکن ، آزادی ، جمهوری فدراتیو شورائی!

نگاهی به مهمترین چالشهای طبقه کارگر ایران درسال گذشته و برخی مطالبات وشعارهای ضروری

اول ماه مه  بمثابه روز  تجلی همبستگی کارگران سراسر جهان هرساله در کشورهای مختلف جشن گرفته میشود.میزان مشارکت کارگران و طرح شعارها و مطالبات آنها بستگی به شرایط مبارزه کارعلیه سرمایه ونیز به این مربوط میشود که کارگران آن کشور تا چه حدی از آگاهی طبقاتی و سوسیالیستی  برخوردارهستند. برخورداری از این معیار ها که بی شک از پروسه مبارزاتی و افت خیزهای آن سرچشمه میگیرد ،تعین کننده استحکام نظری و عملی طبقه کارگر آن کشور و تجلی مبارزات آنها در سالهای گذشته بویژه یکسال گذشته میباشد.صد البته نباید شرایط محیط زیستی کارگران  و تاثیر آن را درافت و خیزها و سطح آگاهی و تشکل طبقه کارگر از مد نظر دور داشت.

 معمولا فعالین جنبش کارگری و کمونیستی در آستانه اول ماه مه هرسال درتجمعات و تشکلها و محافل مختلف خود  به تجزیه وتحلیل مبارزات یک سال گذشته و جمعبندی از نقاط قوت وضعف خود دراین مبارزات اختصاص میدهند. مطالبات وخواست های خود را بررسی وهماهنگ میکنند. اشکال مختلف مبارزه درگذشته ، حال وآینده  را مورد ارزیابی قرار میدهند و برنامه وتاکتیکهای جدید خود را انتخاب میکنند .

درآستانه اول ماه مه هرسال قعالین جنبش کارگری و کمونیستی  ایران نیز درباره  وضعیت عمومی جنبش کارگری و سطح مبارزات و مطالبات آنها مطالب و جمعبندیهای  گوناگونی منتشرمیکنند  .دراین نوشته ها و تجزیه وتحلیل ها اختلاف نظرات زیادی را میتوان برشمرد که گویای نظرات گرایشات مختلف کارگری است. اما  میتوان مدعی شد که  برغم این اختلافات  همه متفق القولندکه تعرض گسترده نظام سرمایه داری به دست آوردهای طبقه کارگر درسرتاسرجهان، ازچند دهه قبل آغاز شده وتحت عنوان سیاست های «نئولیبیرالیستی »و «بازار آزاد» به همه کشورهای جهان گسترش داده شده است و مبارزات طبقه کارگر و زحمتکشان را تحت تاثیر شدید  قرارداده  است .و بسیاری از دستاورد های سالیان گذشته طبقه کارگر را از آنها پس گرفته اند و هرجا که توازن قوا بدلیل سطح پائین تشکل و آگاهی  طبقه کارگر وزحمتکشان جامعه ،به نفع سرمایه داران بوده است، بی مهابا میلیونها کارگر وزحمتکش را ازهستی ساقط و به برده های نوین سرمایه داری تبدیل نموده اند.

دراین میان کارگران ایران  وضعیتی بمراتب وخیمتر را تجربه  میکنند. چون  علاوه بر تحمل مصائب و محدودیتها و ستم واستثمار و سرکوب  نظام مذهبی وسرمایه داری ایران،اکنون تبعات پیاده کردن سیاست های نئولیبیرالی  سرمایه جهانی را که بشکل وحشیانه ای توسط طبقه سرمایه دار ونظام اسلامی حاکم پیگیری و پیاده میشودرا نیز برگرده خود حمل میکند.

بعنوان مثال اگرکشورهای اروپائی وبویژه اسکاندیاوی را درنظربگیریم، طبقه کارگردراین کشورها نیز در نتیجه اعمال سیاست های نئولیبرالیستی  با بیکارسازیهای دسته جمعی ، تورم وکاهش دستمزد های واقعی و از دست دادن دست آوردهای چندین ده ساله خود مواجه بوده اند، اما حد اقل تا کنون توانسته اند برخی از دست آوردهای خود را هرچند بصورت تعدیل یافته، حفظ کنند . نظیر برخورداری از حق بیکاری ، بیمه های اجتماعی ، حق اولاد ، حق مسکن  حق تشکل اعتصاب و غیره.درحالیکه کارگران ایران  ازتامین اجتماعی همه شمول ،از حقوق بیکاری، تضمین شغلی  واز حق تشکل و تحزب محروم اند. با این حال بین سطح دستمزد ها با قدرت واقعی خریدکارگران . محرومین جامعه شکافی پرنشدنی وجود دارد که درنتیجه تورم داخلی وانتقال رکود وتورم سرمایه جهانی  و برداشته شدن سوبسید کالاهای ضروری، رانت خواری،اختلاس ،دزدی عدم پرداخت بموقع حقوق ودستمزدها،  این شکاف هر ساعت وروز بیشتر و بیشتر میشود. عدم پرداخت حقوق و دستمزدها ، سردواندن وخسته کردن کارگران ، همزمان  فشار وتهدید برای قبول تصمیمات ضد انسانی و ضد کارگری کارفرماها، زیر سرنیزه نیروهای امنیتی به صورت وسیعی اعمال میشود . گروه گروه کارگران رسمی اخراج وبه جای آنها  تعداد کارگران کمتری را با قرارداد های برده سازوموقت وبا دستمزدی اندک به کار میگمارند.ناهنجاریهای اجتماعی محرومیت های وصف ناپذیر دامنه کودکان ، زنان وجوانان ونوجوانان طبقه کارگرا گرفته وزندگی آنها رابه تباهی کشانده است.

با این همه  فشارهای اقتصادی وسیاسی، اما غیرقابل انکاراست که طبقه کارگرایران درسال گذشته  درتداوم همین مبارزات قدمهای بزرگی به پیش برداشت . صد ها اعتصاب و، تجمع وتظاهرات  برای کسب مطالبات  کارگران، توسط پیشروان کارگری و رهبران عملی آنها سازمانداده شد.مبارزات ومطالبات ازجنبه های اقتصادی فراتر رفت وخواست های سیاسی را نیز دربرگرفت . مبارزات کارگران صنایع فولاد و نیشکر هفت تپه باطرح خواستها ومطالبات رادیکال وانقلابی ،سازماندهی شورائی محیط کارو کشاندن مبارزات واعتراضات به خیابانها،سخنرانیهای افشاگرانه وآگاهی بخش ودارای مضامین سیاسی ودرخواست دگرگونیهای عمق اجتماعی، طرح شکل شورائی اداره اموروکسب پشتیبانی بخش مهمی از تشکلهای سایر کارگران وحقوق بگیران جامعه ازمبارزات و مطالبات وشعارهای کارگران، نمونه های بارز ودرخشانی  بودند که نشان ازارتقاءسطح آگاهی وروحیه رزمندگی بخشی از کارگران درصنایع بزرگ وکلیدی داشت .

با این همه محرومیت ها و بگیر و ببند ها مکتب اعتصابات گسترده سالهای اخیر بسیاری ازکارگران را به عامل اصلی ادبار خود که همانا نظام سرمایه داری است، آگاه کرده است واز ضرورت گسترش این مبارزه  به ضرورت تشکل و تحزب رهنمون میشودوبتدریج  ولایه های مختلفی ازکارگران ایران درجریان همین مبارزات درک خواهند کرد که برای برون رفت از وضعیت موجود جزدگرگون کردن آن به قوت واراده خود راهی نداشته وندارد.

 سال گذشته مبارزات کارگران وارد فاز جدیدی شد و گامهائی به جلو برداشت  ودستاوردهائی را به همراه داشت که نه تشدید سرکوبگری رژیم و نه افت موقت این مبارزات نمیتواند این دستاوردهارا ازذهنیت طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه بزداید و آنها را به عقب برگرداند .

همانطورکه اشاره شد سال گذشته صد ها  اعتصاب ، تحصن ، تظاهرات ، بستن جاده ها ، تعطیل کارخانه ها بوقوع پیوست ومبارزات کارگران نسبتا گسترده و پرشوربود .اما بدون اینکه تاثیر همه جانبه این مبارزات را درمهارزدن به تعرضات رژیم وسرمایه داران  انکار بکنیم و  آن را بمثابه بزرگترین مکتب آموزش طبقه کارگر، حتی تارده های پائین آن درمواجهه با نظام سرمایه داری کم بها دهیم.  اما این واقعیت را نباید ازنظردورداریم که این مبارزات هنوز از انفراد وپراکندگی خود بدر نیامده است. اتحاد عمل پایدار حتی رشته هائی از صنایع و مراکز کارگری که با بحران های مشابه وخواست های مشابه  دست به مبارزه میزنند، تحقق نیافته است ودرعمومیت جنبش کارگری سطح آگاهی طبقاتی وسوسیالیستی درسطحی بسیار پائین قراردارد.قابل انکار نیست که رهبران مبارزات کارگری که عموما ازطریق مجامع عمومی آنها انتخاب میشوند، بادرک ضرورت همبستگی سراسری طبقه کارگر درمواجهه با سرمایه داران ودولت تلاش زیادی برای کسب حمایت و همبستگی سایرکارگران میکنند.اما رژیم و سرمایه دارن هم با احساس خطررشد آگاهی و همبستگی کارگران، تلاش میکنند با دستگیری و تهدید و تطمیع رهبران کارگری  وسرکوب  وزندانی کردن آنها،کارگران را ازرهبران عملی خود جدا کنند و امکان سازماندهی و بوجود آوردن همبستگی و اتحاد درعمل کارگران را  مانع شوند.ویا با فریبکاری، نمایندگان خود گماشته و شوراهای اسلامی را به جلو صحنه رانده و با دفاع ظاهری ومقطعی ازمطالبات کارگران وبا وعده ووعید های توخالی، دربین آنها اختلاف بیاندازند ، از همبستگی و اتحاد کارگران واحد های مختلف  جلوگیری بکنند و مبارزات آنها را منحرف و زیر سیطره خود درآورند.

درسال گذشته معادلات دیگری نیزدرروند اوضاع سیاسی واقتصادی ایران وارد شد که بی تاثیر درادامه مبارزات کارگران نیست  . امپریالیسم آمریکا با تشدید تحریمها و وارد کرد سپاه پاسداران این ارگان سرکوب به لیست تروریستی خود، فشار به رژیم حاکم را بیشتر و بیشترکرده و رژیم اسلامی نیزدرعکس العمل به تصمیم آمریکا، متقابلا  مرکز فرماندهی آمریکارا به لیست تروریستی خود افزوده است. بدین ترتیب دو ارتجاع سرمایه داری بیش از بیش درمقابل هم قرارگرفته ودرحالی به هم چنگ ودندان نشان میدهند که مبارزات کارگران وتوده های مردم برای خلاصی از رژیم ارتجاعی حاکم درحال رشد و گسترش میباشد . دانسته است که هم سرمایه جهانی درراس آن امپریالیسم آمریکا و هم سرمایداری ایران در راس آن دولت اسلامی خواهان تغییرات درجهت هماهنگ شدن باسرمایه جهانی در پیش برد سیاست نئولیبرالی  واستقرار یک نظام سرمایه داری نورمال ومرتبط بانظام جهانی سرمایه هستند. معضل  طبقه حاکم مبتنی بر نظام اسلامی  درپیاده کردن این استراتژی قبل ازهرچیز  جنبش کارگری است که باتوجه به ساختار اقتصادی قبلی و فعلی ایران،اعتراضات وشورش های کارگری را اجتناب ناپذیر میسازد. مهار این جنبشها وجلوگیری از رادیکالیزه شدن آنها تنها از طریق سرکوب درداخل و دامن زدن به جنگ  و تشنج درمنطقه ومبارزه کذائی با آمریکا، امکانپذیر وقابل مهار میتواند باشد .

سرمایه جهانی درراس آن امپریالیسم آمریکا نیزکه خواهان تغییرات  مورد نظر خود درایران وسلطه درمنطقه است ،علاوه برتشدید تشنج و بهره برداری از آن بمنظور باج ستانی از دولت های مرتجع منطقه، دررابطه با ایران نیز از رادیکالیزه شدن جنبش کارگری و خیزش توده های مردم ،بیش از آن هراس دارد تا رفتن به پای سازش با یک رژیمی که بتواند زیر سرنیزه سرکوب منویات آن را درایران پیاده کند ازاین رو تاجائیکه منافع استراتژیک اش ایجاب بکند، حاضر است شاخ وشانه کشیدن های چنین رژیمی را تحمل کند، بشرطی که این پروسه چنان طولانی نشود که جنبش کارگری  غیر قابل کنترل شده و به یک جنبش سوسیالیستی رادیکال تبدیل شود و تحولات از دست آنها خارج گردد . چون  اگر چه هنوز درنبود  جریانات انقلابی وسوسیالیستی درمنطقه  جریانات ارتجاعی اسلامی میدان دار مبارزه با باصطلاح «سلطه طلبی» غرب شده اند، اما امپریالیستها خوب میدانند که درایران دیگر مذهب امتحان خودش را پس داده  وباتوجه به یک انقلاب  عظیم پشت سر، جنبش کارگری اگرمهار نشود و اوضاع به همین منوال سپری گردد، خطر یک انقلاب رادیکال کارگری و توده ای، هم ایران وهم منطقه را تهدید میکند. لذاست که آنها  اگر هم جنگ و درگیری را سازمان دهند نشانه این است که صبرشان تمام شده و احتمال میدهند که گسترش مبارزات رادیکال کارگری ممکن است اوضاع را برایشان غیر قابل کنترل کند . از اینرو جنگ آنها اگر اتفاق افتد نیز جنگی خواهد بود درراستای استراژی آن درمنطقه وجهان ونیز جنگی خواهد بود برعلیه جنبش رادیکال کارگری و سایر جنبشهای رادیکال که میتوانند درخواست ها وبرنامه کارگران  رهائی خود را از قیود ظلم وستم نظام حاکم حستجو کنند.

 خلاصه کلام میتوان مدعی شد که مبارزات کارگران وزحمتکشان درایران برغم خواست های اقتصادی و عمدتا دفاعی، درکنه خود ودرتحلیل نهائی جدالی است اقتصادی و سیاسی که افت وخیز آن وسرانجام آن سرنوشت آزادی ، دموکراسی و برابری و سوسیالیسم  درجامعه ایران و تحولات عمیق اقتصادی و سیاسی درمنطقه را رقم خواهد زد

درنظر گرفتن برخی ضرورت هادر طرح شعارها

روشن است که با تجزیه وتحلیل واقعیت های سیاسی اقتصادی ،اجتماعی  وروند مبارزات جاری است که میتوان از درون آنها  به مطالبات و شعارهای محوری رسید.دررابطه با آنچه که درباره وضعیت عمومی جامعه وجنبش کارگری دراین مقطع گفته شد . به برخی ضرورت هادرباره تعیین شعارها اشاره میکنم.

*درباره پیاده شدن سیاست های نئولیبیرالیستی درایران و اثرات آن سخن بسیار گفته میشود و موضوع مطرح درجنبش کارگری نیز هست. مسئله نئولیبرالیسم یک  سیاست جهانی سرمایه داری است و تهاجم سرمایه به کارگران و زحمتکشان، همانطور که اشاره شد درحد اخراجها ، قراردادهای موقت  وپائین بودن حقوق ها وغیره  مسئله همه کارگران جهان است که با استفاده ازتجربیات جنبش بین المللی کارگری میتوان با اتخاذ موضع ، شعارها و مطالبات مشخص با شعارهای عمومی جهانی کارگران تا حدی که با وضعیت مشخص ایران انطباق داشته باشند، هماهنگ شد وپشتیبانی طبقه کارگر کشورهای مختلف را جلب کردوهمبستگی ملموستری با مبارزات کارگران جهان فراهم نمود .

اما درعین حال وضعیت طبقه کارگرایران ویژه است.  ویژه گی آن این است که مبارزات آن بدلیل  ساختار اقتصادی واجتماعی ایران   و…در درخواست های صنفی واقتصادی متوقف نمیشوند. حرکت واقدامات ضد سرمایه دای و ضد نظام  این مبارزات درشرایط فعلی ایران از عنصر بسیار قوی ساختارشکن برخوردار است. بنا براین در کنه خودش رادیکال، ضد سرمایه داری حاکم و سیاسی است  ، درعین حال بدلیل ایستادگی دربرابر قوانین  جهان شمول سرمایه داری یعنی  نئولیبیرالیسم وتبعات آن،  بین المللی نیز هست .

*پس طبقه کارگر درهمبستگی خود با کارگران جهان دارای منافع مشترک ودرخیلی از موارد شعارها ومطالبات مشخص هستند . بنا براین ولزوما کارگران ایران شعارهای اول ماه مه خود را باید با توده کارگران جهان هماهنگ سازند ،نه سران اتحادیه های بوروکراتیک و زرد، که خود این تشکلها به نحوی درپیاده کردن قوانین سازمانهای بین المللی  سرمایه همدست سرمایه داران و دولت های حاکم  هستند.

همینطوردرروند جلب همبستگی و حمایت کارگران جهان باید با توده کارگران که بیشترین قربانیان اعمال سیاست های ریاضت اقتصادی نظامهای سرمایه داری هستند، ارتباط مادی و معنوی برقرارکردوشعارها میباید ارتباط از پائین و کسب حمایت توده کارگران را تایید تشویق کند. چرا که اتحادیه ها باادامه حرکتهای رادیکال کارگران ایران که ناگزیر از انجام آن هستند، موافق نخواهند بود واز آنها به حمایت عملی برنخواهند خواست وعلاوه برآن ارتباطات  اقتصادی و سیاسی  دولت خودی را به منافع کارگران ایران ترجیح خواهند داد . ودرنهایت حمایت آنها از حد نامه نگاری فراتر نخواهد رفت . اما شناسائی موقعیت کارگران ایران توسط توده های کارگر و ارتباط از پائین  با آنها موقعیت همبستگی جهانی و حمایت ازگارگران را تقویت خواهدکرد. توده کارگران درموارد لزوم میتوانند مدافع عملی جنبش کارگری ایران باشند وبرعکس روش اتحادیه های زرد، به حمایت های موثر وعملی دست بزنند .

*عدم پرداخت حقوقهای معوقه بستن کارخانه ها ومراکز تولیدی  اخراجهای دسته جمعی  یکی از موارد بسیار عمومی ومهمی است که طبقه کارگر ایران عموما درگیر مبارزه با آن بوده  .هست.

دراین عرصه کارگران ایران بویژه کارگران پیشرو باید بدانند که  امکان اینکه بتوانند دربلند مدت جلوی خصوصی سازی را بگیرند و یا مانع از تورم و افزایش قیمتها ،عدم پرداخت حقوقها و سردواندن و اخراجهای دسته جمعی بشوند . امکانی ناشدنی و توهمی بیش نیست . درآن صورت سرمایه داری سرمایه داری نمیشد.درچهارچوب نظام سرمایه داری حاکم برایران، کارخانه ها وصنایعی که باید خصوصی بشوند، خصوصی خواهند شد. کارخانه ها وصنایعی که درعرصه بازار آزاد سرمایه داری وتحت قوانین نئولیبیرالیسم  قادر به رقابت دربازارهای مصرف نیستند  با همه عظمت شان با هرتعداد کارگری که داشته باشند، از دور خارج خواهند شد وکارگران آنها دیر یا زود اخراج و بازخرید  خواهند گردید .

*از این رو درکنار  شعار پرداخت حقوق های معوقه  وبرگرداندن کارگران اخراجی به سرکارهایشان که بمثابه اهرم فشار عمل میکنئد . میباید خواستار تامین اجتماعی همه شمول و حقوق دوران بیکاری برای شاغلین و کل بیکاران بالای 18 سال بشوند. درشرایط کنونی شعارو مطالبه –تامین اجتماعی همه شمول -میتواند هم طبقه کارگر و هم سایر زحمتکشان وحقوق بگیران را متحد کند و موقعیت رهبری طبقه کارگر را برای نبرد های بزرگتر تحکیم  نماید.

*درمورد حق اعتصاب وحق تشکل  که بعنوان درخواست مطرح میشود .کارگران باید به این واقعیت تاکید کنند و براساس آن عمل بکنند، که تشکل وتحزب حق طبقه کارگر و آحاد جامعه است و هیچ کس دیگری نمیتواند به اوبدهد و یابذل وبخشش کند ، شعار کارگران باید این باشد که –همزنجیران و همکاران، خودمان باید تشکل مورد نیاز خویش را ایجاد کنیم.ضرورت دارد پیشروان کارگری این شعار را تبلیغ ترویج ودرذهن توده کارگران  جاگیر کنند که تشکل حق آنهاست و بدون تشکل امکان کسب خواست هایشان میسر نیست  .

*اعتصاب تظاهرات وتجمعات حق ما است کسی نمیتواند آنرا از ما بگیرد . شعار اعتصاب و تجمع وتظاهرات حق مسلم ماست.ما بایدازاین تنها ابزار قدرت کارگری برای مقابله با تعرض نظام سرمایه داری و مبارزه برای کسب خواست های اقتصادی و سیاسی خود به نحو احسن استفاده بکنیم .

*  دیده میشود که گاهی مطالبه آزادیهای سیاسی و آزادی زندانیان سیاسی و کسب حقوق دموکراتیک درمواردی به خاطر اهداف مبارزاتی اقتصادی و کوتاه مدت کارگران مورد توجه لازم قرارنمیگرد و برخی ازتجمعات کارگری ازطرح چنین شعارهائی اجتناب میورزندوآن را« چپ رو» میدانند . درحالیکه کارگران زیادی درزندان بسر میبرند و درهراعتصاب نیز عده بیشتری دستگیر و روانه زندان میشوند ،علاوه براین، آزادیهای سیاسی و حقوق دموکراتیک و آزادی اندیشه وبیان، بیشترین امکان را برای رشد آگاهی و تشکل و تحزب طبقه کارگر و پیش روی آن درمبارزات ضد سرمایه داری فراهم میکند. لذا شعار برقراری آزادیهای سیاسی و  آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی  ربط مستقیمی پیدا میکند با خواست ها ومطالبات توده وسیع  کارگران و همچنین خیلی زود به خواست های سیاسی عموم توده های مردم بسط پیدا کرده و آنها را به میدان مبارزات اجتماعی  درکنار طبقه کارگر سوق  میدهد.

*مبارزات اقتصادی ورفاهی کارگران یکی از ابزارهای ضروری مبارزه با گرایش نظام سرمایه به کاهش سطح زندگی کارگران است . روشن است که اگر این مبارزه بدون حفظ استقلال طبقاتی کارگران و یا جدا از مبارزه سیاسی آنها  صورت گیرد، سر انجام به تبعیت از منافع  طبقه سرمایه دار کشیده خواهد شد.

از این رو بی شبهه  وظیفه کارگران پیشرو سوسیالیست  متشکل دراحزاب سیاسی و یا محافل کارگری است که   ضمن رهبری مبارزات روز مره کارگران  برخورد ها واعتصابات منفرد را دریک مبارزه طبقاتی واحد سازمان دهند.این واقعیت را باید درنظرگرفت که هرتشکل کارگری ولوبه شکل سندیکا ویا اتحادیه های صنفی به ناچارباید وضعیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه را مدنظر قراردهند وارزیابی علمی وواقع بینانه مارا باین نتیجه میرساند که مبارزه اقتصادی طبقه کارگر درشرایط فعلی تنها درارتباط صحیح بامبارزه سیاسی میتواند به بهبود وضعیت  اقتصادی آنها کمک کند.
دراین مبارزه توامان است که تشکل سراسری و اتحاد اقتصادی وسیاسی طبقه کارگر میسر میشود . وهرچه بیشتر پرچم الترناتیو سوسیالیستی درجنبش های اجتماعی آغاز به نمایان شدن مینماید. روندی که درآن بخش آگاه و پیشاهنگ پرلتاریا متحد ومتشکل میشود ومبارزه طبقه کارگر برای  دگرگونیهای  سوسیالیستی  وشرایط لازم برای تحقق آن فراهم میشود.

درعین حال این تشکلها بویژه کارگران پیشرو درعین فعالیت ورهبری مبارزات روز مره، اگر نتوانند هسته ها و حوزه های منسجمی  ازکارگران پیشروتشکیل دهند که بتوانند با تلفیق کارعلنی و مخفی به مبارزات کارگران تداوم بخشند،  هیچ امیدی نخواهد بود که این تشکل ها یا به تشکلهای قاتونی تبدیل شوند که رژیم از آنها برا تعدیل مبارزات کارگران استفاده میکند ویاسرانجام درتحقق خواستهای هم طبقه های خود ناتوان شده ودرنهایت مضمحل خواهند شد.

*سرانجام شعارمهم سراسری و پایه ای  کار- مسکن- آزادی است که عمده خواست ها ومطالبات اقتصادی ،سیاسی و رفاهی کارگران و عموم توده های زحمتکش را بیان می کند وتا استقرار سوسیالیسم بمعنی واقعی کلمه کاربرد دارد.

برخی ازجریانات شعار «نان مسکن آزادی» و یا «نان کار آزادی» را مطرح میکنند واخیرا دراعتصابات وتظاهرات کارگران نیشکر هفت تپه نیز این شعار مطرح شد و متعاقب آن این شعار ازطرف برخی جریانات رفرمیست و چپ وراست تکرارشد.اما واقعیت این است که شعار«نان» ،شعار مناسب دوران کنونی جنبش کارگری نیست ویک شعار انحرافی است و مبارزات ومطالبات کارگری را گامها به عقب میبرد. شعار«نان» را بلشویکها درانقلاب روسیه زمانی مطرح کردند که درخلال جنگ جهانی اول و بعد ازآن میلیونها دهقان ،سرباز ازجبهه برگشته وکارگران بیکار درگرسنگی واقعی بسر میبردندو قحطی وحشتناکی برسراسر کشور مستولی شده بود و صدها هزارنفر از گرسنگی میمردند و این شعار درهمین رابطه مطرح شد. اما امروز ما شرایط روسیه آنزمان را نداریم. مردم برغم وضعیت وخامت بار اقتصادی از گرسنگی نمیمیرند و محتاج تکه نانی نیستند که آنرا پرچم خود سازند.تفاسیر مختلف و متناقض برای توجیه این شعارنیز نمیتواند طراحان آنرا محق جلوه دهد. گارگران ایران اگر بیکارند خواستار کار باحقوق مکفی که بتواند رفاه عمومی امروزه آنها تامین کند ،هستند . بیکاران نه دنبال تکه نانی برای رفع گرسنگی از تکایا و مساجد و یا کمیته هائی نظیر کمیته امداد خمینی که همواره درحد رفع گرسنگی هر فقیری اعلام آمادگی کرده است، بلکه خواستار کار مسکن و تامین اجتماعی همه شمول و حقوق دوران بیکاری  هستند . کارگران شاغل خواهان حقوق متناسب با یک زندگی مرفه امروزی هستند نه رفع گرسنگی . درحالیکه شعار کار – مسکن آزادی  عمده خواست های طبقه کارگر ویک جامعه ازاد و مرفه را هدف کرفته و تا استقرار سوسیالیسم کما کان کاربرد دارد. با شعار کار – مسکن – آزادی  به استقبال اول ماه مه 98 برویم.

یدی شیشوانی   28فروردینماه 1398

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Translate »